باز دیروز جناب بهنود با قلم توانا و شیوا ی خودشون مقاله ای نوشتن که از اول تا آخر فقط کس شعر بود. نمیدونم مقاله رو دیدید یا نه؟ اسم مقاله ایشون هست کینه را نگه ندارید. من نمیدونم ایشون سر پیری چه اصراری داره که این آخوندهای مادرقحبه رو تطهیر کنه؟ ایشون صاف و ساده نوشتن که آخوندها اوائل انقلاب آدمهای عارف و پاک و اهل مطالعه ای بودن و این همه بدبختی که سر این مردم و مملکت اومده از جانب لمپن ها بود! جناب بهنود خوش قلم شما عین اون نحوی مولوی هستید که نحو خوب بلد بود ولی شنا کردن نمیدونست! من نمیدونم جناب بهنود حکایت چوب در سر گه رو شنیدن یا نه؟ جناب بهنود شما شدین چوب دو سر گه! حالا دیگه آخوندها ورهبران انقلاب!! شدن عارف و نویسنده و دست به کتاب و قربانی های اونا شدن گروهک و فرقه؟ اگه اوضاع آخوندها اینی که هست نبود میگفتم حتما قولی و قراری بهتون دادن و باز قرار هست که مثل دوره اصلاحات شما بین خودی و غیرخودی نقش نخودی رو بازی کنی. اما از اون جایی که وضع آخوندها از این حرفها خرابتر هست من مطمئنم که شما میخوای ادای روشنفکری رو در بیاری که ملت درست درکش نمی کنن، ولی بدون که بقول هم شهریهای ما شدی چوب دو سر گه! آخه مرد ناحسابی خجالت هم خوب چیزی هست. که آخوندها نشسته بودن مولوی میخوندن و غرق در عرفان بودن و نفهمیدن که لمپن ها! چه دهنی از ملت سرویس کردن. شما بجای تحلیل های سیاسی نمی تونی نقد فیلم بنویسی یا گزارش ورزشی بنویسی یا یه کار مفید دیگه ای انجام بدی؟ بالاخره اینجوری هم میتونی یک چرند پرندی بنویسی و از احساس اینکه مردم درکت نمی کنن لذت ببری، هم خودتو ضایع نمیکنی. نوشته های مثلا سیاسی شما نه قدیمها اینقدر تاثیری روی کسی داشت نه الان و فقط همون طور که گفتم میشی چوب دو سر گه. کار این مردم و مملکت با کس شعرهایی که از قلم شیرین شما تراوش میکنه درست نمیشه!گفت کل عمرت ای نحوی فناست زانکه کشتی غرق در گردابهاست
بهنود اصلاح طلب
آقای مسعود بهنود مصاحبه ای کرده که شاید دیده باشید، تیتر مصاحبه هست میترسیم ایران به پاکستان تبدیل شود. ایشون در مصاحبه لب کلامشون این هست که میترسن از اینکه در ایران دوباره انقلاب بشه و ایران تبدیل بشه به پاکستان. پیشنهاد جناب بهنود این هست که همین جمهوری اسلامی اگر یک کم اصلاح بشه و به قانون اساسی خودش کم کم عمل کنه اوضاع کم کم درست میشه. راستش نمیدونم چی بگم من با همه بی ادبی و پرروئی باز هم روم نمیشه به اقای بهنود فحش بدم. من نوشته های ایشون رو از دورانی که در تهران مصور می نوشتن یعنی سی سال پیش می خونم، نوشته هاش گاهی خوبه گاهی بد. ایشون هم مثل خیلی های دیگه احساس خود بزرگ بینی داره و در نتیجه قحط الرجال در ایران ایشان هم روزنامه نگار هست هم فعال سیاسی هم متخصص تاریخ و جغرافی. از دوره اصلاحات جناب بهنود هم شد اصلاح طلب و ادبیاتش هم شد اصلاح طلبانه، ولی توی این مصاحبه آخرش دیگه گندش رو در آورده. اینکه به ملت بگی که همه باید پشت سر میر حسین حرکت کنن کم بود اینکه بگی کشتار سال 67 تقصیر خمینی نبود تقصیر جنتی بود کم بود، ایشون انچنان ذلیل و بد بخت شده که به عبد الکریم سروش میگه افراطی و میترسه از اینکه نکنه نامه سروش به خامنه ای موجب انقلاب بشه و اوضاع ایران باز هم بد تر . قدیمها که ما جوون بودیم فکر میکردم این آقای بهنود حرفهای سنگین میزنه که من قادر به درک کردنش نیستم حالا متوجه شدم که ایشون فقط اراجیف میگه. جناب بهنود اگر دکتر سروش انقلابی افراطی هست با عرض معذرت باید رید به اون اصلاح طلبی شما
باز هم چلاقعلی
خوب باز هم این مردک چلاق روز جمعه یه مشت زرت و پرت کرد و آسمون ریسمون بافت. باز هم در باره حکومت عدل علی در کوفه گفت و بعد هم چسبوندش به حکومت خمینی گه به گور. مخالفین داخل نظام هم چرندیات این مردیکه رو تجزیه و تحلیل میکنن و میگن که نه این چلاقعلی نه پیرو علی هست نه پیرو اون خمینی کونی.آدم نمیدونه گریه کنه یا بخنده، آخه تو هیچ کتابی،توی هیچ تاریخ معتبری، هیچ جا هیچ کدوم از این جفنگیاتی رو که نقل حکومت عدل علی تو کوفه میگن پیدا نمی کنین. اینها همه اش قصه هایی هست که این آخوندهای کون نشور سر هم کردن و بعد اینقدر تکرارش کردن که خودشون هم باورشون شده. ولی خوب ما شیعیان کس خل با این قصه های علی بزرگ شدیم و میشه فهمید که منتقدان خامنه ای نتونن یا نخوان قبول کنن که اون علی هم یکی بوده عین همین چلاقعلی. ولی اینکه نمی خوان قبول کنن که اون خمینی کیر تو دهن یکی بود از این چلاقعلی مادر قحبه تر دیگه خیلی زور داره. آخه شعور هم خوب چیزی هست، میدونین برای چی خمینی به منتظری گفت ساده لوح؟ برای اینکه منتظری بهش میگفت علی مخالفاشو نمی کشت ما هم نباید بکشیم. خمینی مادر قحبه میگفت نه ما همه رو میکشیم ولی بی سر و صدا که هیشکی نفهمه بعدش هم برای ملت روضه علی میخونیم. همه دشمنییش با منتظری هم سر اینشد که منتظری به آدم کشیهای خمینی علنی اعتراض کرد و دست خمینی رو شد و در نتیچه آبروی اسلام رفت. خمینی از سقط شدنش فقط بیست سال گذشته، همه کس شعرهایی هم که گفته که جمع اوری شده هست . حکومت عدل علی مدینه فاضله شیعیان هست، داستانهایی که سر هم کردن و واقعیت نداره. اون کسی هم که حسرت حکومت عدل علی رو می خوره یا گیج هست یا بیسواد. حکومت خمینی اما قصه نبود، اون مادر جنده آنچنان بلایی سر این کشور و این مردم آورد که عمر عرب و چنگیز مغول هم نیاورده بودن
Subscribe to:
Posts (Atom)