جنده های بهشت

دیگه خیلی بیخودی صغری و کبری نمی کنم و میرم سر اصل مطلب. آخوندا میگن که در بهشت حور یا حوری هست. جالب این هست که در زبون انگلیسی و آلمانی و زبونهای اسکاندیناوی به جنده میگن حور. یعنی محمد به عموم مردای مسلمون قول جنده داده تو بهشت و خودش هم به شغل شریف جاکشی مشغول هست

برای اطلاعات بیشتر لغت های انگلیسی و آلمانی و سوئدی و نروژی و دانمارکی جنده رو به همین ترتیب مینویسم

whore, Hoer, hora, hore, hore

در مرگ هاله سحابی

ضمن تسلیت به همه هموطنان بی ادب و بی دین و ایمون به خاطر مرگ خانم هاله سحابی، باید یک نکته ای رو عرض کنم خدمت همه شیعه های دو آتیشه و جماعت مثلا اصلاح طلب. میگن که وقتی علی شنید که خلخال از پای زن یهودی در آوردن اینقدر ناراحت و غصه دار شد که ارواح کونش نزدیک بود دق کنه و بمیره ولی نمرد تا بالاخره با شمشیر مرحوم ابن ملجم رفت اون دنیا. از دوره علی تا حالا اگر برای هر ستمی که به یک زن میشه یک مرد مسلمون دق کرده بود و مرده بود نسل مرد مسلمون هم تا حالا مثل نسل دایناسورها منقرض شده بود. از بعد از انقلاب هم اگر برای ستمی که نه به یک زن بلکه به هر هزار تا زن میشه یکی از این آخوندای کس کش دق میکرد و میمرد دیگه یک آخوند هم نمی موند. بیا این خانم هاله سحابی رو روز روشن میکشن، خانم ستوده بی گناه تو زندون هست، ندا آقا سلطان، زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب و هزارها زن دیگه زندون میرن، شکنجه میشن، اعدام میشن و هزار بدبختی و بیچارگی دیگه ولی تا حالا دیدین یا شنیدین که آخوندی دق کنه بمیره؟ نه، امثال رفسنجانی و خاتمی و کدیور و ابطحی و اشکوری فقط گردنشون کلفت تر میشه و کونشون گنده تر. نه، اینها هیچکدوم از غصه هیچ زنی دق نمیکنن بمیرن. این آخوندا هم مثل همون علی یک مشت کون گشاد خالی بند هستن که زر زر زیاد میکنن، علی از شنبه تا پنج شنبه هزارجور کون میداد بعد روز جمعه میرفت منبر و حرفای گنده گنده میزد. اون جاکش که خودش دهن هفتادودوملت رو گائیده بود از ستمی که به زنها میشد دق نکرد بمیره تا ابن ملجم با شمشیرکله اش رو مثل هندونه شکافت. از این همه آخوند مادر جنده هم یکیش از ستمی که به زنها میشه دق نمی کنه بلکه باید یک ابن ملجمی پیدا بشه این مادر قحبه ها رو دو شقه کنه بفرسته بر دست علی

برسد به دست نهضت آزادی و ملی-مذهبی های بالای هفتاد سال

ضمن تسلیت به بازماندگان جناب عزت الله سحابی، خواستم یک نکته ای رو به همقطاران ایشون در بین ملی-مذهبی ها و نهضت آزادی ها یادآوری کنم.

مرحوم سحابی پارسال در یک نامه سرگشاده ای نوشته بود که خدایا یا اوضاع این کشور را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان. من هرچی فکر میکنم نمی فهمم که اون مرحوم چرا این جمله رو گفته. چرا اون مرحوم باید از خدا بخواد که یا این یا اون؟ چرا دعا نکرد که خدایا هم این هم اون بهر صورت این خدای مهربان و رحیم و رحمان هم ظاهرا دعای جناب سحابی رو اجابت کرد و مرگ پیرمرد رو رسوند. جناب سحابی یا خیال میکرده که خدا خیلی تحویلش میگیره یا خیال میکرده عمر آدمیزاد هشتصد سال هست. وگرنه آدمی که هشتاد سال از عمرش گذشته و پنجاه جور هم مریضی داره که با خدا شرط نمی کنه که یا این یا اون، یا اوضاع رو دیگرگون کن یا مرگ من را برسان

حالا من می خوام به آقایون ابراهیم یزدی، عبدالعلی بازرگان، حبیب الله پیمان و بقیه اعضای نهضت آزادی و موسوی و کروبی و بالاخره همه این مذهبی هایی که به خدا و قیامت اعتقاد دارن بگم که بابا شما ها همه عمری ازتون گذشته و سن همه تون بالای هفتاد سال هست و قرار نیست که هشتصد سال عمر کنین . در نتیجه یک لطفی بکنید واز نامه مرحوم سحابی عبرت بگیرید و وقتی خواستید نامه سرگشاده بنویسیید و دعا کنید و از خدا چیزی بخواین، بگین خدایا هم اوضاع کشور را دگرگون کن هم مرگ مرا برسان