یک تیر و دو نشون

یعنی شما فکر میکنید که حکومت آخوندها در طول یک سال آینده ور می افته؟ از این جهت می پرسم که بگم اگر بیشتر طول بکشه یک تعداد زیادی از این آخوندهای مادر سگ میمیرن و میرن بر دست اون اون خمینی کس کش گه بگور و دیگه دست ملت بهشون نمیرسه. چلاقعلی هفتاد و پنج سالش هست، رفسنجانی هم همینطور. اون یزدی کون گشاد هشتادو دو سالش هست، جنتی ریقو هشتادو پنج سالشه، مصباح و مکارم و علم الهدی و این یکی و اون یکی همشون کم کم میمیرن، اونوقت باید چکار کرد؟ فکرش رو بکنید که جنتی مادرسگ به همین راحتی فقط بمیره و از دست ملت در بره خیلی زور داره. ولی من یک راه حل بی ادبانه ای دارم که درحقیقت یک تیر و دو نشون هست. این مادرجنده ها وقتی بمیرن لابد براشون آرامگاه و گنبد و از این کس شعرها درست میکنن، در نتیجه پیدا کردنشون آسونه. اون روزی که کار حکومت ولایت فقیه یک سره شد، باید استخونهای همه این آخوندهای مادرقحبه رو از قبر در آورد و همه رو ریخت تو چاه جمکران و بعد هم هرکسی که داوطلب باشه بیاد برینه توی چاه تا چاه جمکران حسابی پر بشه. اونوقت میشه یک تیر و دو نشون، هم ریدیم به هیکل هرچی آخونده و هم راه درآمدن امام زمان از توی چاه رو مسدود کردیم

پنج سالی که دهن ملت را گائید

آقا این علی ابن ابیطالب پنج سال حکومت کرد که ای کاش نکرده بود. این پنج سال شد بلای جون ما و دهن ما رو گائید. طرف همش پنج سال حکومت کرد حالا هزار سال هست که ما داریم تقاص پس میدیم. من نمی فهمم این پنج سال چه خبر بوده که همه آخوندهای باعمامه و بی عمامه اینقدر شلوغ میکنن؟آخه کس کشا کدوم حکومت عدل علی؟ اینکه نصف ایرانیها توی خونه عربها بردگی میکردن عدل هست، یا اینکه هیچ ایرانی حق نداشت سوار اسب بشه و باید دنبال کون اسب عربها میدوید؟ این بابا خواهر همه رو گائیده بود، تو پنج سال حکومت پنجاه هزار نفر آدم کشته، یعنی سالی ده هزار نفر. اون آقازاده هاش یعنی حسن و حسین هرکدوم ده تا کنیز ایرانی داشتن که تو جنگ اسیر عربها شده بودن. جاکش ها این آخوند ها خیال میکنن خر گیر آوردن، ارواح عمه تون که علی در نامه اش به مالک اشتر نوشت با مردم به نیکی رفتار کن. آخه جاکشا چنگیز هم توی یاسای چنگیزی نوشته بامردم باعدالت رفتار کنید، تیمور لنگ هم نوشته با مردم به عدالت رفتار کنید. ارواح ننه تون که علی به یتیمان رسیدگی میکرد، آره حیف که اون دوره دوربین نبود وگرنه با بچه های یتیم یک عکس هم میگرفت میداد تو روزنامه دولت چاپ کنن برای رقابت با معاویه در انتخابات. ازش نقل قول هم میکنن که علی گفت ای مردم حکومت بر شما به اندازه کفش پاره هم ارزش نداره. آره ارواح کونش اگه حکومت اندازه کفش کهنه هم ارزش نداشت چرا پس برای حکومت پنجاه هزارتا آدم کشت؟ حتما برای اینکه حقی را بر پادارد،میره، همونطوری که خمینی و خامنه ای بر پا داشتند. آخرش اینکه جناب علی ابن ابیطالب یک گهی بوده عین خمینی و خامنه ای. خدا پدر ابن مجلم رو بیامرزه که زد طرف رو کشت. فکر کنین این بابا اگه به جای پنج سال مثلا پنجاه سال حکومت کرده بود چی به سر دنیا میومد
درود بر ابن ملجم

چلاقعلی و سلطان محمد خدابنده

در اینکه چلاقعلی ولی فقیه و سر رژیم هست هیچ حرفی نیست ولی این میون باید
به یک نکته توجه کرد که همونقدر که دور وبریهای خامنه ای و احمدی نژاد و سپاه به خامنه ای احتیاج دارن همونقدر هم و شاید هم بیشتر خامنه ای به اونا محتاج هست. مرجع تقلید بدون مقلد مرجع نیست، رهبر بدون دنباله رو هم رهبر نمیشه. حکایت چلاقعلی شبیه حکایت سلطان محمد خدابنده صفوی هست
سلطان محمد خدابنده احتمالا خاک برسرترین سلطان صفوی بوده، این بابا بعد از مردن شاه اسمعیل دوم به سلطنت میرسه. دلیل سلطان شدنش هم این بود که قحط الرجال بود، و در نتیجه این بدبخت شد مرشد کامل و صوفی اعظم و در یک کلام ولی فقیه زمان خودش. این سلطان محمد خدابنده اینقدر کون گشاد و بی خاصیت بود که دور و بریهاش از درباریها تا فرمانده های ارتش همه انگشت تو کونش میکردن. در ضمن این بابا یک زنی هم داشت که بدش نمیومد در امور مرشد کامل و صوفی اعظم و ولی فقیه دخالت کنه. فرمانده های قزلباش اول چند بار به ولی فقیه امر به معروف و نهی از منکر کردن و به محمد خدابنده گفتن آخه تو مرشد کامل هستی یا زنت، ولی این بابا از بس شل و ول بود خایه نمی کرد کسی چیزی بگه و میخواست هم زنش و قوم خویشهای زنش رو راضی نگه داره هم فرمانده های قزلباش رو. در نتیجه صبر فرمانده های قزلباش که سپاه پاسداران اون دوره حساب میشدن سر اومد و یک روز ریختن توی کاخ و زن مرشد اعظم رو اول همگی گائیدن بعدش هم خفه اش کردن. تو همین حال و هوا قزلباشها که حشری شده بودن و کیرشون تو دستشون بود مادر هفتاد ساله سلطان رو هم تو کاخ پیدا کردن اون رو هم همگی گائیدن و بعد هم خفه اش کردن. سلطان محمد خدابنده هم وایساده بود و دعا میخوند و صلوات میفرستاد و صحنه رو تماشا میکرد. بعد هم همه قزلباشها یا پاسدارها رفتن وضو گرفتن و پشت سر رهبر معظم شون یعنی سلطان محمد خدابنده نماز خوندن. سلطان هم اصلا به رو خودش نیاورد که اینا زنش و مادرش رو گائیدن و کشتن و شد پیش نماز و جلو پاسداراش سرش رو گذاشت زمین سجده و کونش رو کرد هوا. ولی آخرش هم سپاه قزلباش پاسداران انقلاب صفوی زد تو کون سلطان و انداختش دور و پسرش که میشد شاه عباس شد مرشد کامل و صوفی اعظم
حکایت خامنه ای هم با احمدی نژاد و سپاه همین مدل هست و دوربین تلویزیون که نباشه احتمالا احمدی نژاد و دار ودسته اش به چلاقعلی میگن ها مادر سگ کس کش یا هر کاری که ما بگیم میکنی یا همین جا زنت رو می گائیم بعدش هم این پسر مادرجنده ات رو میکنیم ولی فقیه. خامنه ای هم صلوات میفرسته و دعا میخونه و سر شو میذاره زمین کونش رو میکنه هوا و میشه پیشنماز

از اندازه خایه تا اندازه تظاهرات

آخوندهای مادرقحبه برای تظاهرات 22 بهمن همه زورشون رو زدن و یک مشت بسیجی بچه کونی و یک مشت پاسدار جاکش رو باضرب و زور کیک و ساندیس و زن صیغه ای از دور وبر مملکت جمع کردن تهرون حالا هم دارن با خودشون حال میکنن که ما تظاهرات خدا هزارتایی داشتیم و منافقین در حاشیه تعداد محدودی بودن و حالا دارن برای همدیگه هی پیام تبریک میفرستن. ولی خامنه ای و بقیه آخوندهای کونی نمیدونن که اینجا تعداد نفرات و اندازه خایه با هم رابطه معکوس دارن. این صد هزارتا بسیجی و پاسدار و آخوند که جمع شدن تو میدون آزادی خایه همشون رو به هم بچسبونی اندازه یک دونه تسبیح شاه مقصودی هم نمیشه. منافقین و معاندین و مخالفین آخوندها اما که تو گروهها و دسته های کوچیک اومدن بیرون هر کدوم خایه دارن از همه هیکل مجتبی خامنه ای بزرگتر و از ترس اینها هست که ولی فقیه مثل کیر حلاج به لرزه افتاده. نه جناب خامنه ای دلتو خیلی به یک مشت جاکش و بچه کونی بسیجی خوش نکن. وقتش که برسه مردم توی همین دسته های کوچیک کوچیک خواهری از تو و دور و بریات و پاسدارت و جد و آبادت بگان و آنچنان کیری بهت فرو کنن که اون جد کس کشت رو جلو چشمت ببینی

گاو استالین و علم حدیث خمینی

جناب خاتمی باز در آخرین سخنرانیش گفته که خمینی "عالمی وارسته و شخصیت ممتاز دینی و سیاسی بود" بگذارین از این شخصیت براتون یک مثال بزنم، این چند خط پائین رو بخونید تا بعد براتون بگم, خمینی در یک سخنرانی این جوری میگه
آن وقتي كه متفقين آمدند؛ يعني روساي متفقين "استالين وروزولت و چرچيل " اينها آمدند به ايران ، استالين ، آن آدمي كه اين آقايان مي گويند كه خير، آن آدم كمونيست بود، آن آدم توده اي بود، آن با مردم چطور بود، به او "قارداش "مي گفتند، برادر بود؛ همه اينها، وقتي خودش آمد به ايران ، بايد حتي گاو شيرده برايش مي آوردند كه مبادا اين آقا از شير گاو ايران بخورد! اين آقاي كرملين نشين كه قارداشش عبارت از اين ارتشش و توده هاي مردم بود، اين وقتي كه آمد، در همان جنگ عمومي براي يك مشورت آمد به ايران ، آن وقت معروف بود در اينكه ايشان با يك گاو خاصي كه عرض مي كنم ، همراهش آوردند كه شير آن گاو را بخورد،مبادا خداي نخواسته اين شير گاو نباشد و مبتلا بشود به شير گاو ايران ! اين زندگي اشرافي او بود
حالا اصل جریان چی بوده، استالین یک وزیر امور خارجه داشته که خیلی چاق بود و خیلی هم مطیع استالین و به همین خاطر غربی ها به طعنه بهش میگفتن گاو استالین. در نتیجه وقتی که استالین برای مذاکره با روزولت و چرچیل همراه با وزیرش میان ایران مطبوعات اون زمان میگن که استالین با گاوش به ایران آمد. ولی "عالم وارسته و شخصیت ممتاز دینی و سیاسی" با شنیدن این جریان نتیجه میگیره که استالین با هواپیمای دو موتوره و وسط جنگ جهانی با خودش گاو شیر ده آورده که شیر تازه بخوره. همه حکایت رو البته میتونید در صحیفه نور هم بخونید در این آدرس
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=58950&vn=4&gpn=218&mi=1565
حالا دیگه خودتون قضاوت کنید که چیزهایی که "عالم وارسته و شخصیت ممتاز دینی و سیاسی" وبقیه آخوندها و نوچه هاشون در مورد صدر اسلام و ائمه اطهار و مسجد کوفه و صحرای کربلا میگن هم حتما همین جوری جفنگیاتی هست که
حضرات "عالم جامع الشرایط" سر هم کردن