درس دمکراسی

من هم لابد مثل همه دیگه این مقالات چه باید کرد جناب گنجی رو می خونم. از این که ایشون با یه چس سواد می خواد هم اقتصاد و هم سیاست و هم تاریخ و هم کوفت و زهر مار رو تجزیه تحلیل کنه کون آدم می سوزه. جناب گنجی خیال می کنه این همه کافر و کمونیست و منافق و خدانشناس سکولار سی سال فرنگ نشسته بودن و با خایه شون ور میرفتن و منتظر اومدن ایشون بودن که بهشون درس دمکراسی بده. نه جناب گنجی اونجا توی فرنگ ایرانی از شما با سوادتر فراوون هست، این هم که این ایرانیهای با سواد جواب نوشته های شما را میدن وصغری و کبری میکنن باید کلاهتو بندازی بالا. به نظر من که باید یک کلام مختصر و مفید بهت میگفتن برو در کونت رو بگیر، ولی بنده خدا ها همه آدمهای تحصیلکرده و باشخصیتی هستند نه مثل من بی ادب. شما به نظر من اگر میخوای کار موثری بکنی برای آشناهات توی ایران از اوضاع فرنگستون بنویس. نمیخواد برای ایرانیهای آمریکا در مورد دمکراسی آمریکا بنویسی. نه، برای داخل نظامی ها و خودیها توی ایران بنویس، بنویس توی فرنگ زنها چادر سرشون نمی کنن، وکیل و وزیر هم میشن . بنویس آقایون وقتی با خانمها حرف میزنن سر شون رو نمی اندازن پائین نگاه کیر و خایه خودشون بکنن بلکه مثل آدم تو چشم خانومها نگاه میکنن. و زنها لازم نیست یک متر پشت سر شوهراشون راه برن. بنویس فرنگیها گوشت خوک می خورن ولی دختر بچه نه ساله رو زورکی شوهر نمیدن. بنویس همجنس بازی جرم نیست ولی زندانبانها به زندانی ها بطری شاف نمی کنن. این ایرانیهای غیر خودی که فرنگ هستند که مادر مرده ها نه توی دولت کسی رو میشناسن،نه تو مجلس کسی رو دارن، نه توی مسجد محل گاهی رفت و آمد کردن، نه هیئت عزاداران حسین داشتن نه هیچی و بقول شما کسی تو ایران به حرف اینها گوش نمیده و حرفشون رو باور نمیکنه. شما و آقای کدیور و مهاجرانی و بقیه خودیهای سابق که حالا بالا خره رفتین فرنگ و این چیزا رو با چشم خودتون دیدین، شما بگین شاید حرف شما رو باور کنن