در مورد خایه مالی

من هرچی تو کتاب و لغت نامه گشتم باالاخره نفهمیدم که لغت خایه مالی اولین بار کی و بوسیله چه کسی وارد زبون فارسی شده؟ در لغت نامه دهخدا خایه مالی اینجور معنی شده تملق، چاپلوسی، چاپلوسی با دنائت، تملق رذیلانه
من بی ادب باید جرات کنم و بگم که مرحوم دهخدا معنی این یک لغت رو درست نفهمیده و درک نکرده. حالا براتون میگم که چرا، چاپلوسی یعنی اینکه بگی خیلی چاکرم، بخدا نوکرتم ، زمین خوردتم و از این حرفا. تملق گفتن یعنی اینکه به یکی بیخودی بگی استاد، پهلوان، دکتر، مهندس، فلان ،بهمان
ولی با چاکرم و نوکرم گفتن و با استاد و پهلوون کردن هیچ کس حالی به حالی نمیشه. خایه مالی هم یعنی حالی به حالی شدن. این لغت خایه مالی اصلا از همین حالی به حالی شدن میاد، همه آقایون میدونن که این حالی به حالی شدن چی هست فکر کنین که نشستین روی مبل و خوشگلکی هم داره یواش یواش کیر و خایه تون رو میماله، بعد از یک چند دقیقه گرم میشی و چشمهات رو میبندی و سرت رو تکیه میدی به مبل و دهنت خشک میشه و نفست به شماره میفته و احساس میکنی تو بهشت هستی و اصلا شدی خدا.اون وقت به تنها چیزی که فکر میکنی اینه که این حال خوش تا ابد ادامه داشته باشه
حالا براتون یکی دوتا نمونه تاریخی اجتماعی بگم تا متوجه منظور من بی ادب بشین. ناصرالدین شاه کون گشاد همه این مملکت رو به باد داد، بدون اجازه روس و انگلیس آب نمیتونست بخوره و برای یک مسافرت شابدوالعظیم که میخواست بره باید از روسها پول قرض میکرد ولی همین آدم می نشست توی کاخش و چشمش رو می بست و دور وبری هاش خایه اش رو میمالیدن و هی بهش میگفتن قبله عالم، سلطان صاحبقران، پادشاه زمین و زمان، صاحب ممالک محروسه و از این کس شعرها و ناصرالدین شاه هم دهنش خشک میشد و نفسش به شماره میافتاد. یا محمدعلیشاه قاجار که از خودش خاک برسرتر فقط خودش بود حال میکرد که توی کاخش بشینه و لیاخوف خایه اش رو بماله و بهش بگه که تو از امپراطور روسیه هم قدرتمندتر هستی
این سید علی گدا هم همینطور، یک آدم بی سواد و بیشعور و خاک بر سر و چلاق که کون خودش رو هم نمیتونه پاک کنه حال میکنه با اینکه احمدی نژاد وپاسدارا خایه اش رو بمالن و بهش بگن تو شدی قدرتمندترین مرد دنیا، همه دنیا ازت حساب میبرن یا بهش بگن ولی امر مسلمین جهان و اصلا تو تاریخ لنگه تو پیدا نمیشه. آره اونوقت خامنه ای هم چشماشو میبنده و نفسش به شماره میفته و اصلا دلش نمیخواد این تعریفها تموم بشه و همینطور که سرش رو به عقب خم کرده و دهنش خشک شده میگه آه ه ه، آره ه، باز هم بگین، آه ه ه، یک کم دیگه هم بگین
در ضمن نه هر کسی میتونه خایه مالی کنه و نه هر کسی هم خایه اش رو میده که بمالن. خایه مالی هنری که در ایران مخصوص آخوندها و آدمهای خر مذهبی بوده. برای اینکه نگین بیخود به مذهبی ها و آخوندا گیر میدم و کس شعر میگم دو سه خط از شعری رو که امروز در سایت جرس برای میرحسین موسوی چاپ کردن براتون مینویسم و بقیه اش رو خودتون میتونید بخونید
حنجره ها را صدا میرحسین است
ذوالفقار مرتضی میرحسین است
شعبده ها را عصا میرحسین است
موسی گویای ما میرحسین است
بقیه این کس شعر رو هم میتونید در سایت راه سبز سیدی بخونید
http://www.rahesabz.net/story/28152/
حالا می بینید میگم خایه مالی هنر و حرفه این آخوندا و خر مذهبی ها هست و با یک چاپلوسی ساده فرق میکنه. اینا تو کارشون واردن. میر حسین موسوی هم اولین بار که میخواستن خایه اش رو بمالن و براش جشن تولد بگیرن محکم گفت نه ولی اینا ول نمی کنن باز یواش یواش میمالن و اون نه محکم هم کم کم میشه نه نکن، ا نکن دیگه، ا گفتم ن، آه ه ه نه، آه ه ه ه آره، یک کم دیگه، آه ه ه. بعد سرش رو به عقب خم میکنه، چشمش رو میبنده، دهنش خشک میشه و نفسش به شماره میفته
در ضمن، دستمال یزدی هم برای مالیدن نیست، برای خشک کردن و تمیز کردن بعد از خایه مالی هست

عید قربان و فرهنگ برباد رفته ما

همین چند روز پیش عید قربان بود. و میدونید که فلسفه این عید این هست که ابراهیم خلیل می خواست سر پسرش اسماعیل رو گوش تا گوش ببره و بعد خدا یک گوسفند فرستاد و به ابراهیم گفت که به جای سر اسماعیل سر این گوسفند رو ببر
راستش این ابراهیم خلیل نشونه بدبختی ما ایرانی ها هست که این دین اسلام و اون عربهای سوسمارخور چه بدبختی سر ماها آوردن
ما ایرانی ها برای خودمون کلی اسطوره های تاریخی و قهرمانهای افسانه ای داشتیم. رستم و سهراب داشتیم، جمشید داشتیم، کاوه آهنگر داشتیم، فریدون داشتیم و خیلی های دیگه که بعد از اومدن اسلام و اعراب به ایران از یاد رفتن. قهرمان هایی که نشونه راستی و درستی بودن، با اژدهای هفت سر میجنگیدن و با ضحاک نبرد میکردن
روزی که اسلام و اعراب اومدن هرچی کتاب دم دستشون اومد آتیش زدن و همه این داستانها و افسانه ها از بین رفت و به جاش یک جاکشی مثل ابراهیم شد اسطوره، قهرمان داستانهای عربی با ضرب و زور وارد آداب و رسوم و فرهنگ ما ایرانی های بیچاره شد و حالا بچه های دبستانی توی کتابهای مدرسه داستانهای ابراهیم میخونن
آخه یکی به من بگه این مردیکه جاکش چکار کرده؟ این کسی که ما هر سال به یادش عید قربان میگیریم میخواسته سر پسر خودش رو ببره، یعنی اون هم یک بی پدر و مادر نامرد قاتلی بوده مثل جنتی و محمدی گیلانی و خزعلی که برای پست و مقام پسرهای خودشون رو اعدام کردن
دیگه این بابا چکار کرده؟ هاجر تو خونه ابراهیم کنیزی میکرده، ابراهیم ترتیبش رو میده و وقتی هاجر حامله میشه و اسماعیل رو به دنیا میاره این ابراهیم بی غیرت هاجر و بچه اش رو از خونه میندازه بیرون تو صحراهای بی آب و علف عربستان. این حضرت ابراهیم خلیل همه هنرش همین کثافتکاریها بوده
بقیه قهرمانهای قصه های سامی و عربی و اسلامی هم همه یک گهی هستن مثل ابراهیم و تنها هنرشون قتل و تجاوز بوده از سلیمان نبی تا لوط پیامبر بگیر تا موسی و عیسی و محمد
اسطوره های تاریخی ما ایرانی ها همه سمبل پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک بودن و فرهنگ و روحیات مردم رو همین اسطوره ها میساخت. بچه های کوچک که داستان آرش کمانگیر یا داستان سیاوش رو میشنیدن دلشون میخواست یک روز مثل اونها پاک و درستکار و فداکار بشن.
بعد از اینکه اسلام به ایران اومد و قران جای همه کتابها و افسانه های ایرانی ها رو گرفت ابراهیم عرب سامی سوسمارخور شد قهرمان و بچه هایی که با داستان ابراهیم بزرگ میشدن میخواستن بشن مثل ابراهیم
این محمدی گیلانی جاکش که دو تا پسر خودش رو اعدام کرد یا امثال این بابا مهاجرانی که ایران زن صیغه ای میگیره و بعد زن و با بچه اش ول میکنه به امان خدا و خودش با زن اولش میره لندن اینا همه قهرمان افسانه هاشون همین ابراهیم جاکش بوده و دارن همون کارهایی رو میکنن که اون بی پدر و مادر میکرده
حالا شما بگین که واقعا زشت نیست برای ما ایرانی ها که باید هر سال به یاد همچین آدمی عید قربان بگیریم