از بدبختی و دربدری ماها

اون قدیما ما یک بچه محلی داشتیم که بهش میگفتیم رحیم گوزو. رحیم لات و لوت بود و بد دهن. یعنی از من بی ادب خیلی بی ادب تر بود. رحیم با بچه های محل سر یک تومن شرط می بست و می گوزید و هر دفعه هم یک رکورد تازه میزد. یک دفعه 120 بارپشت سرهم گوزید و ده تومن برد. بعد از انقلاب رحیم هم بسیجی شد و نماز و روزه و از این حرفا. شب ها یک کلاشینکف مینداخت رو کولش و تو محل گشت میداد. روزها هم یک کتاب مطهری هم برای ژست میگرفت دستش و با ما که کمونیست شده بودیم بحث میکرد و میخواست ثابت کنه که خدا وجود داره . یکی از بچه ها یک دفعه به طعنه بهش گفت رحیم تو گوزیدنت از حرف زدنت بهتره و خلاصه دعوای مفصلی راه افتاد. بعد از یکی دو سال ولی از بسیج بیرونش کردن. حالا چرا از بسیج بیرونش کردن، یک قسمتش شاید به خاطر گوزیدن بود ولی یک قسمت دیگه اش به دلیل این داستانی شد که براتون تعریف میکنم.
همون سالهای اول انقلاب ما رفته بودیم دو تا محل پائین تر از محل خودمون اعلامیه پخش کنیم که چماقدارا و حزب اللهی های اون محل ریختن سرمون. اولش یعنی ارواح عمه شون میخواستن با ما بحث بکنن و ما کمونیستهای خدا نشناس و گمراه رو به راه راست هدایت کنن ولی طولی نکشید که شروع کردن به پاره کردن روزنامه ها و اعلامیه های ما و خلاصه دست به یقه شدیم و دعوا شروع شد. ما 3 نفر بودیم و چماقدارای مادرجنده 30 نفر و در نتیجه کتک اساسی خوردیم.
وسط دعوا یکدفعه دیدیم که رحیم گوزو با کلاشینکفش داره میاد و فحش میده که آی کیر تو کس ننه تون بچه های محل منو میزنین، به قرآن خواهر همه تون رو میگام،
نگو یکی از بچه محل ها از اونجا رد میشده و کتک خوردن ماها رو دیده بوده و خبر رسونده بود به محل و رحیم هم کلاشینکف بسیجش رو بر داشته بود و با دو تا دیگه از بچه ها خودش رو رسونده بود اونجا
اون چماقدارا ریده بودن تو تنبونشون و ماها هم جا خورده بودیم و هم ترسیده بودیم که نکنه رحیم یک دفعه تیراندازی کنه. خلاصه یکی از چماقدارا به رحیم گفت برادرآخه اینا کمونیستن و مرام اشتراکی دارن و از این کس شعرا. رحیم هم جواب داد که من این حرفا سرم نمیشه کس خوار اون کسی که دست رو بچه محل من بلند کنه. خلاصه ما مجبور شدیم خودمون رحیم رو آرومش کنیم و راه بیفتیم طرف محل. تو راه رحیم میگفت ها کون گشادا چرا میرین محله های دیگه؟ تو همین محل خودمون اعلامیه پخش کنین تا خودم اعلامیه هاتون رو پاره کنم و دهنتون رو بگام.
خلاصه شاید سر همین داستان کلاشینکف رحیم رو ازش گرفتن و بعد هم از بسیج بیرونش کردن یا خودش اومد بیرون.
این داستان رحیم گوزو رو راستش برای هموطنانی که خارج از ایران هستن تعریف کردم، ولی چرا؟
الان چند سال هست که 3 یا 4 هزار نفر ایرانی طرفدار سازمان مجاهدین خلق توی عراق در محاصره پاسدارا و چماقدارای عراقی هستن، چند نفرشون کشته شدن، یک تعدادی زخمی شدن، نه خواب دارن نه خوراک نه دوا و درمون. و این عراقی های کس کش هر آن ممکنه بریزن اینا رو یک بلائی به سرشون بیارن ولی این روزنامه ها و وبسایتهای ایرانی اصلا انگار نه انگار
این همه شخصیتهای ایرانی خارج نشین که از حقوق بشر و صلح و دمکراسی دفاع میکنن انگار اصلا خبر از این ماجرا ندارن.
اصلا انگار نه انگار که دور کمپ این بنده خداها 200 تا بلند گو گذاشتن که شب و روز یک پشت داره داد میزنه تا نگذاره که اینها بخوابن. دلیل این که صدا از هیچ کس از اینا در نمی یاد لابد این هست که با ایدئولوژی مجاهدین خلق یا با سیاستش اختلاف دارن
نتیجه اخلاقی اینکه
رحیم گوزو لات و لوت و بی سواد و ضد کمونیست بود ولی هم محلش براش ازهمه این حرفا مهمتر بود
این اشخاص باسواد روشنفکر خارج نشین بلکه از رحیم یاد بگیرن که دفاع از حقوق هموطنایی که توی عراق یا هر جای دیگه دنیا گرفتارن ازهر اختلاف عقیده و اختلاف سلیقه مهم تر هست

تبعیض جنسی درست نیست

کیهان لندن مدتی پیش یک نوشته ای داشت به اسم این خواهران
اجاره ای یا کرایه ای کی هستند.
توی مقاله عکس یک تعداد زن
بزک کرده رو که عکسهای خامنه ای رو سر دست گرفته بودن
چاپ کرده بود و بعد توضیح داده بود که وزارت اطلاعات و سپاه
به اینها میگن خواهران پورسانتی. سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات
اینا رو که معمولا یا معتاد هستن یا جنده به کار میگیره و
بهشون پول میده که توی تظاهرات عکس خامنه ای رو بگیرن بالای
سرشون و شعار بدن تا بعد آخوندا برای خبرنگارهای خارجی وکشورهای اروپائی نشون بدن که بله در کشورما همه طرفدارنظام هستن وآزادی هم هست و حجاب هم اصلا اجباری نیست. این جنده ها هم بخاطر یک کم پول یا یک کم مواد مخدرهرکاری میکنن،هم از رژیم دفاع میکنن هم مرگ بر منافق میگن و برای چلاقعلی همه جور تبلیغ میکنن. در ضمن اون بالا عکس دوتا از این جنده ها
و این هم لینک مقاله کیهان لندن با چند تا عکس دیگه
http://www.kayhanpublishing.uk.com/Pages/archive/Postchi/Rent_Sisters_Day88.pdf

حالا من چرا یک کاره رفتم سراغ مقاله کیهان لندن؟ مسئله این هست که وقتی این زنها از چلاقعلی کس کش حمایت میکنن و برای اون خمینی گه به گور شده تظاهرات میکنن و برای جمهوری اسلامی سینه میزنن، توی چشم میزنه و ملت سریع ته و توی کار رو در میارن و معلوم میشه که بله اینا جنده هستن و برای پول هزار تا کار بدتر از این هم ازشون میاد

حالا بعد از این همه صغری و کبری کردن خواستم بگم که این فقط این جنده ها نیستن که سپاه و وزارت اطلاعات بهشون پول میده که ازش طرفداری کنن.

یک سری دیگه هم هستن که سپاه و وزارت اطلاعات حتما باهاشون حساب کتاب داره و بهشون پول میده. این گروه هم مثل همین جنده ها برای خمینی و خامنه ای شعار میدن، طرفدار قانون اساسی آخوندا هم هستن. مرگ بر منافق هم میگن. ولی این جاکش ها کت و شلوار و کراواتی هستن. بی ادب برای اولین بار عکس دو تا از این جاکش ها رو چاپ میکنه.
این فرخ نگهدار ومسعودبهنود عینا همون کاری رو برای چلاقعلی و دارودسته اش میکنن که اون جنده ها تو خیابونهای تهرون.
خلاصه من دیدم دور از انصاف هست که عکس اون جنده ها فقط چون زن هستن چاپ بشه و همه تف و لعنتشون بکنن ولی کسی به این دوتا جاکش کونی هیچی نگه فقط چون کت و شلوار و کراواتی هستن و ادای روشنفکری در میارن. این جاکش ها هم مثل اون جنده ها آلت دست اون چلاقعلی و بقیه آآخوندای مادرجنده هستن