فرق منتظری

شما هم حتما این مصاحبه امروز جناب موسوی رو دیدید که گفته بود ظاهرا مجبور هست که یک سری حقایقی رو در مورد جنگ بگه و درضمن یک کنایه ای هم به اون محسن رفیقدوست قاطرچی میزنه که پولهای بنیاد مستضعفان رو بالا کشیده.
فرق منتظری خدابیامرز با بقیه این مادرقحبه ها در این بود که هرچی میدونست و هرچی دلیل و مدرک داشت همه رو روکرد ولی بقیه این جاکش ها همه شون یک عالم راز مگو دارن که گذاشتن اگر یک وقت لازم شد بگن
از رفسنجانی و خاتمی بگیر تا موسوی و کدیور. حتی این مهاجرانی چسو هم در نامه اش به خامنه ای یک مدت پیش تهدید کرده بود که اگر مجبور بشه حقایق رو میگه، یا اون یکی بوزینه عباس عبدی هم چند سال پیش خاتمی و رفسنجانی رو تهدید کرده بود که اگر از زندون آزادم نکنید یک سری مسائلی رو بازگو میکنم
آخه جناب موسوی مادرسگ آخه مگه تو نمیگی ما باید با مردم روراست باشیم، مردم باید واقعیتها رو بدونن، پس دیگه جاکش این زیرآبی رفتنهات چی هست؟ بیست سال خفه خون گرفته بودی و حالا هم تازه اگر مجبور بشی مسائل جنگ رو خواهی گفت؟ من فرض رو بر این میگیرم که تو در جریان نقشه های کیری که محسن رضائی و رفیقدوست برای جنگ میکشیدن نبودی، من فرض رو بر این میگیرم که تو در تصمیم گیری کشتارهای سال شصت و هفت شرکت نداشتی
ولی توی مادرسگ از نتیجه و آخر و عاقبت این نقشه ها و تصمیمها که خبر داشتی و هیچی نگفتی
حتما تو هم مثل رفسنجانی وخاتمی و بقیه دارودسته تون بخاطر مصالح عالیه نظام سکوت کردی نه؟
آره ارواح عمه ات همون مصالح عالیه نظام تو کون همه تون

وقتی مسلمون تاریخ مینویسه

یکی از مورخ های بزرگ ایران یک جمله ای داره که میگه
از تاریخ ایران قبل از اسلام هیچ چیزی نیست که ما بدونیم و از تاریخ ایران بعد از اسلام هیچ چیزی نیست که ما ندونیم
دلیلش هم این هست که وقتی اعراب سوسمارخورمسلمون اومدن ایران آنچنان هرچی بود و نبود رو آتیش زدن و از بین بردن که هیچی باقی نموند، نه کتابی، نه مدرکی، نه هیچ چیز دیگه. اون چیزی که ما از تاریخ ایران قبل از اسلام میدونیم چیزهایی هست که مورخ های یونانی نوشتن و بعد هم شرق شناسهای اروپایی ترجمه کردن و جمع آوری کردن
در نتیجه مورخ های یونان باستان و شرق شناس های اروپایی حق بزرگی به گردن ملت دارن. اگر اینها نبودن ما فقط تاریخی که عربها و ائمه اطهارنوشتن میخوندیم و باورمون میشد که تاریخ ایران اصلا با عربها و اسلام شروع شده
یک نفر دیگه که حق بزرگی به گردن ملت داره خدا بیامرز منتظری هست که توی خاطراتش یک سری از جنایت ها و آدمکشی های اون خمینی گه به گور شده رو افشا کرد
عبدالعلی بازرگان در مورد اهمیت خاطرات و افشاگریهای منتظری در مورد جنایتهای خمینی و دارو دسته اش مینویسه
اگر نبود متن کتبی خاطرات ایشان این ماجراها یا انکار میشد و یا سیر آن تا ابد سر به مهر باقی میماند
حالا تازه با اینکه شرح همه این جنایتها بادلیل و مدرک توی کتاب خاطرات منتظری هست این مادرقحبه ها خاتمی و موسوی و کدیور و دار ودسته شون به روی خودشون نمیارن و حرف از دوران طلائی امام میزنن
حالا من بی ادب هم هی فحش میدم که این کون گشادهای مادر جنده میخوان با پرروئی همه اون ده سال اول انقلاب رو و همه جنایتها و آدمکشی هاشون رو انکار کنن
تا همین نیم ساعت پیش که یک مقاله آقای بازرگان رو خوندم به اسم غزه و لبنان آری یا نه. مقاله اینجوری شروع میشه
سرزمین ما به دلیل قرارگرفتن در چهارراه تاریخ دائمادر معرض حمله و هجوم همسایگان و اقوام وحشی بوده، درست است که دوهزار وپانصد سال دوام آورده ایم اما دوسوم این مدت را تحت سلطه بیگانگان از ترکان غزنوی و سلجوقی گرفته تا ایلخانان و تیموریان و امثالهم بوده ایم و در یک سوم باقیمانده شاهان مستبد خودی آنچنان بلائی بر سرمان آورده اند که روی بیگانگان را سپید کرده اند
خوندید؟ متوجه شدید؟ جناب بازرگان لشکر اسلام رو از لیست همسایگان و قبائل وحشی پاک میکنه و اصلا به روی مبارک هم نمیاره که بزرگترین و بدترین حمله و هجوم همسایگان وحشی به ایران حمله لشکر اسلام بوده. جناب بازرگان همینجوری یک قلم دویست سیصد سال از تاریخ ایران رو حذف میکنه، اونوقت ما به خاتمی و کدیور جاکش گیر میدیم که چرا ده سال ناقابل رو میخوان از تاریخ حذف کنن
تاریخ نگاری مسلمین بهتر از این هم نمیشه

جای ریدن سگ یکساله شد

پارسال اصلاح طلبان حکومتی یا همون خودیهای سابق یک سایت اینترنتی درست کردن به اسم جرس، نگاهی به اسم گردانندگان و محتوی این سایت کافی هست برای اینکه متوجه بشین که اسم بسیار مناسبی انتخاب کردن که کوتاه شده جای ریدن سگ هست
امثال مهاجرانی و کدیور و نبوی که خودشون از چماقدارهای بنام دهه اول انقلاب بودن و شعار حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله از دهنشون نمی افتاد حالا تازه یاد اسلام رحمانی افتادن و میخوان برگردن به دوران طلائی که ارواح کونشون آزادی فراوون بود، همه روزنامه ها آزاد بودن، احزاب آزادانه در انتخابات شرکت میکردن. زندانی سیاسی نداشتیم، هیچ مشکلی در اداره کشور وجود نداشت و احیانا اگر مشکلی هم پیدا میشد اون امام مهربون، عارف و فرزانه با آجیل مشکل گشا حلش میکرد
این جاکشها جدی جدی خیال میکنن که همه جمعیت ایران زیر سی سال سن دارن و هیچکس هم چیزی غیر از کتابهای تاریخ آخوندی دبیرستان نخونده و میخوان یک مشت از خودشون گه تر مثل اون بهشتی گور به گور شده و اون مطهری جاکش و اون خمینی زن جنده رو بعنوان قهرمانان آزادیخواهی و دمکراسی به خورد ملت بدن
جرس برای اینکه ژست دمکراسی بگیره و مثلا نظرات گوناگون و مختلف منتشر کنه، هراز گاهی مصاحبه ای با فرخ نگهدار و مسعود بهنود و احسان نراقی میکنه. غافل از اینکه امثال این سه تا مادرجنده های خایه مال اصلا نمیدونن مخالفت با کدوم خ نوشته میشه. اینا با همه حکومتها و با همه دولتها و هرکی بهشون پولی چیزی برسونه موافق هستن
خلاصه اینکه سایتی که گرداننده اش کدیور و مهاجرانی و نبوی باشن و دگراندیش هاش بهنود و نگهدار و احسان نراقی باید هم اسمش باشه
جای ریدن سگ

ای جندالله، دمتون گرم به حرف پستچی گوش نکنید

دیروز یک چیزی در کیهان لندن خوندم که حالم حسابی گرفته شد. به نظر من کیهان لندن تنها روزنامه درست و حسابی ایرانی هست ولی خوب روزنامه های خوب هم هر از گاهی کس شعر مینویسن.
پستچی محترم روزنامه کیهان در مطلبی خطاب به جندالله مینویسه
دست از ترور و عملیات انتحاری بردارید چون ترور و خشونت همون شیوه ای هست که جمهوری اسلامی ازش استفاده میکنه و در نتیجه اگر شما از ترور و خشونت استفاده کنید میشین مثل جمهوری اسلامی
پستچی محترم بعد هم خیلی ملایم جندالله رو عامل بیگانه میکنه و به کنایه به جندالله مینویسه که
اگر به فرض وعده پشتیبانی از خارج بهتون دادن باور نکنید، خارجی ها از یک طرف شما رو گوشت دم توپ میکنن و از طرف دیگه با آخوندها لاس میزنن
دست آخر هم پستچی به جندالله پیشنهاد میکنه که با جنبش مدنی مردم سایر نقاط ایران همگام بشن
من با احترام زیاد باید به پستچی عزیز بگم که شما هم خوش خیال هستی هم قیاس به نفس میکنی، شما فکر میکنی چون خودت برای مردم بلوچستان احترام قائلی، شصت ملیون شیعه چهارده امامی هم همینجوری فکر میکنن. شما چون برای خودت فارس و کرد و بلوچ فرق نمی کنه فکر میکنی همه دیگه هم همینطور فکر میکنن
حالا چندتا سئوال
در این یک سال گذشته همه نشریات اپوزیسیون، همه رادیو ها و تلویزیونها در مورد شکنجه زندانی ها و اعتراف اجباری نوشتن و گفتن. آخوندهای قم فتوا دادن که این اعترافها ارزشی نداره. وقتی اون آخوند ابطحی کون گشاد ریقو اعتراف کرد همه داد و فریاد راه انداختن که به این قرص دادن، تو انفرادی نگهش داشتن و از این حرفا. وقتی این حضرات مثلا اصلاح طلب پشت سر هم توبه کردن و گناه رو انداختن گردن همدیگه، باز همه نشریات اپوزیسیون گفتن این اعترافا بی ارزش هست
حالا شما جناب پستچی یک نگاهی به همین نشریات بنداز ببین چندتاشون به شکنجه عبدالمالک ریگی اعتراض کردن و چندتاشون گفتن که این اعترافات بی ارزش هست؟ شما نگاه کن ببین صدایی، حرفی، اعتراضی، چس ناله ای از موسوی و کروبی و کدیور و مهاجرانی و فرخ نگهدار و مسعود بهنود و امثال اینا دراومد یا نه
در همین یک سال گذشته چند تا کمپین بوده برای متوقف کردن اعدام و سنگسار مردم، بعضی هاش موفق بود و اعدام وسنگسار متوقف شد و بعضی هاش نه. ولی شما نگاه کن ببین چندتا روزنامه و نشریه و جریان سیاسی چیزی نوشتن که از اعدام عبدالمالک ریگی و برادرش جلوگیری کنن
شما نگاه کن ببین چند نفر یا چندتا نشریه اصلاح طلب و اپوزیسیون اعدام ریگی و برادرش رو محکوم کردن؟ یک سری هم تازه مثل کدیور و مهاجرانی از دستگیری و اعدام ریگی ابراز رضایت و خوشحالی هم کردن
اصلا برگردیم عقب تر، شما بگرد ببین این مثلا اپوزیسیون و این مثلا اصلاح طلبا چند تا مقاله یا نوشته یا از این چیزا در مورد درد و بدبختی مردم بلوچ نوشتن؟ سی سال هست که این رژیم دمار از روزگار بلوچ بنده خدا در آورده از هیچ کس صدا در نمیاد. این همه کشته و زندانی و فقر و بدبختی و ستم دینی و ستم ملی هیچ کس هیچی نمیگه چون برای این اپوزیسیون کشته و زندانی هم فقط وقتی به حساب میاد که شیعه باشه و ساکن تهرون
حالا اگر بعد از این همه ستم و بدبختی یکی جون به لبش رسید و زد ، درست یا غلط، چند تا پاسدارکشت اونوقت رگ ضد تروریستی همه باد میکنه و پاسدارا میشن مردم بیگناه واون بابا هم میشه عامل بیگانه
پستچی عزیز، من والا نه بلوچ هستم نه سنی نه طرفدار جدا شدن بلوچستان نه طرفدار جدا نشدنش منهم مثل شما قبول دارم که همه باید آزاد و راحت زندگی کنن
ولی این که شما میگی که مردم بلوچ و جندالله با جنبش مدنی مردم ایران همراه بشن یعنی چی؟ یعنی هر کاری که رهبری جنبش مدنی در تهران گفت بلوچ ها همون کار رو بکنن، بماند که جنبش ظاهرا رهبری هم نداره. یک مثلی هست که میگه برای یکی بمیر که لااقل برات تب کنه. حالا جنبش اپوزیسیون و اصلاح طلبی شیعی چه کار تو این سی سال برای بلوچها کرده که حالا بلوچ بخواد باهاش همگام بشه و به حرفش گوش بده

وقتی خاتمی و موسوی برای خاوران اسم جدید انتخاب میکنند

خاتمی و موسوی دیروز یک اطلاعیه مشترکی منتشر کردن، این اطلاعیه در حقیقت خایه مالی خامنه ای و دار ودسته اش بود. این دو تا برای خوشامد خامنه ای یک مشت کس شعر تکراری گفتن مثلا اینکه چرا قدرتهای بزرگ اقدامات رژیم صهیونیستی را که جنایت آشکار علیه بشریت هست محکوم نمیکنند ولی جمهوری مظلوم اسلامی رو محکوم میکنن و تحریم میکنن و آخر اطلاعیه هم آرزو کردن که انشااله شاهد بازگشت همگان به موازین انقلاب اسلامی و موازین قانون اساسی باشیم
البته اینا هیچکدومش چیز تازه ای نیست و همون کس شعرهایی هست که این نکبتها همیشه میگن
ولی وسطهای این اطلاعیه این مادرقحبه ها یک چیزی گفتن که بخاطرش باید یک چندتا فحش درست وحسابی بهشون داد
این کس کش ها تو اطلاعیه شون ضمن محکوم کردن صدور قطعنامه جدید شورای امنیت و اعمال تحریمها علیه ایران آن را اقدامی علیه امنیت ملی ایران دانسته وهمزمانی آن با میدان دادن به گروههای تروریستی و فعال کردن مجدد آنها در غرب را نشانه توطئه ای جدید علیه ایران دانستند، تروریستهای رسوائی که دستشان تا مرفق به خون فرزندان بی گناه ملت آلوده هست وهیچ جایگاهی در میان مردم نداشته و در گور نفرت امت مسلمان ایران دفن شده اند
خوندید؟ متوجه شدید؟ حالا پس به من بی ادب حق بدید که بگم های جناب خاتمی باید رید به اون عمامه سیاهت، های جناب موسوی باید شاشید به اون ریش سفیدت
آخه مادرقحبه ها شما اولا چرا سر خود اسم گورستان خاوران رو عوض میکنید میذارین گور نفرت
دوم اینکه اینهایی که الان به قول شما فعال شدن اونهایی نیستن که شما مادرجنده ها دسته دسته و بی نام و نشون تو خاوران خاک کردید
شما سگ پدر ها و اون امام کس کشتون خیال میکردید که سال شصت و هفت دیگه همه مخالفان رو اعدام کردید و انداختید تو گور نفرت و فراموشی
ولی کور خوندید جاکش ها ،اینهایی که میبینید بچه های اونا هستن یا پدر و مادر اونها هستن یا خواهر وبرادر اونها هستن یا همکلاسی ها و هم مدرسه ایهای اونها هستن یا هم محلی ها و همشهریهای اونا هستن
اینها در یک کلام اونهایی هستن که شما مادرجنده ها نتونستین اعدامشون بکنید و تو گورهای دسته جمعی نفرتتون خاکشون بکنید

پسر عموهای اصلاح طلب پسر عموهای اصولگرا

من یک دوست شیرازی دارم که میگه در شیراز در حال حاضر دو تا آیت اله العظمی دستغیب هست، اسم یکیشون سید علیمحمد هست و اون یکی دیگه سید علی اصغر. این دوتا در ضمن پسر عمو هم هستند. سید علیمحمد دستغیب مثلا اصلاح طلب هست و سید علی اصغر اصولگرا. اصلا شیراز تا دلتون بخواد آخوند هست که فامیلش دستغیب هست و همشون هم با هم پسرعمو. همیشه هم نصفشون اینوری هستن نصفشون اونوری. قبل از انقلاب، دوره شاه نصفشون طرفدار شاه بودن، نصفشون طرفدار خمینی. بعد از انقلاب نصفشون طرفدار بنی صدر بودن نصفشوون طرفدار بهشتی، و هنوز هم این حکایت هست. حالا میدونین چرا؟ برای اینکه این پسرعمو ها میخوان موقعیتشون به خطر نیفته و هر طرف یک نفر رو داشته باشن. در ضمن هوای همدیگه رو هم دارن. سال پنجاه و هفت که انقلاب شد همه آخوندهایی که فامیلشون دستغیب بود وطرفدار شاه بودن، رفتن خونه پسر عموهاشون که طرفدار خمینی بودن و انقلابی شدن. حالا هم شیراز به خونه سید علیمحمد حمله میکنن، دست زن وبچه اش رو میگیره میره خونه سید علی اصغر که اصولگرا شده. فردا اگر به خونه سید علی اصغر حمله کنن، میره خونه سید علیمحمد اصلاح طلب. دختر این یکی زن پسر اون یکی هست و پسر اون یکی شوهر دختر این یکی. نوه هاشون هم بعد باهم ازدواج میکنن و همه فامیل خلاصه صد سال هست که از موقوفات شاهچراغ شیراز میخورن و خوش میگذرونن و هرکسی هم سر کار بیاد خیال اینا راحت هست. من باید بگم این حکایت مال همه آخوندا هست و این ادای اصلاح طلبی و اصولگرایی فقط برای این هست که پسر عموها و باجناقها میخوان هوای همه طرف رو داشته باشن. این حکایت فقط مال شیراز نیست بلکه مال همه جهان تشیع هست. پسر خمینی داماد امام موسی صدر لبنانی هست، نوه خمینی عروس سیستانی هست تو نجف. لاریجانی داماد مطهری هست و مطهری داماد برادر خامنه ای. تاجزاده داماد محتشمی پور هست، محتشمی پور باجناق خاتمی، مهاجرانی داماد کدیور هست، کدیور داماد ناطق. برای همین هم هست که وقت عزا و عروسی که میشه آقایون قوم و خویشها از اصلاح طلب و اصولگرا همه جمع میشن
این آخوندها هزار سال همین جوری موقوفات قبر اماما و امامزاده ها رو برای خودشون نگه داشتن، یکیشون میشد طرفدار این خلیفه یکی طرفدار اون یکی، یکی میشد طرفدار این پادشاه پسرعموش میشد طرفدار رقیبش، یکی میشد طرفدار روسیه برادرش میشد طرفدار انگلیس، یکی میشد ضد مشروطه، پسرش میشد مشروطه خواه. یکی میشد جان نثار شاه، برادرش میشد ضد شاه.
این شد که صفویه و افشار و زند و قاجار و پهلوی اومدن و رفتن ولی این آخوندها تکون نخوردن که نخوردن و هی گردن کلفت کردن
حالا این آخوندها باز احساس خطر کردن، ولی اگر تا قبل از این فقط اسلام عزیز و عایدات قبر امامها و امامزاده ها در خطر میفتاد، این دفعه عواید نفت و گاز کشور هم همراه اسلام عزیز به خطر میافته و ممکن هست از دستشون بره . اگر هم این عایدات امامزاده ها و پول نفت نباشه که دیگه آقای کدیور ومهاجرانی و این یکی و اون یکی نمی تونن ده سال فرنگ باشن و حقوقشون رو هم از سفارت بگیرن. در نتیجه برای اینکه پول نفت و اسلام عزیزاز دستشون نره تصمیم گرفتن نصفشون بشن اصلاح طلب و نصفشون اصولگرا

حجت الاسلام سابق و خط امام

آقا یک دفعه آخوند، برای همیشه آخوند. این لباس آخوندی یک خاصیتی داره که هرکس پوشید ملت رو کر و کور میبینه و خر حساب میکنه. حالا اگر یک آخونده این عبا وعمامه اش رو هم ور داره و کت و شلوار بپوشه باز هم این معجزه و خاصیت لباس آخوندی از بین نمیره. این چند روز گذشته باز جر و دعوای این طرف و اون طرف رژیم، یعنی چماقدارهای اصلاح طلب و چماقدارهای اصولگرا، بالا گرفته سر اینکه کی تو خط امام هست وکی تو خط امام نیست
امروز در سایت جرس دیدم که حجت الاسلام والمسلمین سابق جناب حسن یوسفی اشکوری، که حالا کت و شلواری شده، هم داخل این جر و دعوا شده وچندتا دلیل آورده برای اینکه احمدی نژاد در خط امام نیست. آخرین دلیلی که ایشون میاره این هست
ماجراجویی در روابط بین الملل وبحران آفرینیهای مداوم برای کشور و نظام با سنت آیت اله خمینی و دولتهای مورد حمایت ایشان در دهه نخست انقلاب ناسازگار است و هرگز ایشان با چنین رفتار و حرکات نامتعارف موافق نبود
حالا دیدید، میگم یک بار آخوند همیشه آخوند. این یارو خیال میکنه ملت کر وکور هستن. آخه الاغ، آخه نکبت، اشغال سفارت آمریکا که اون خمینی مادرجنده اسمش رو گذاشت انقلابی بزرگتر از انقلاب اول پس چی بود؟ اگر تو و اون رفقای باعمامه و بی عمامه ات اسم این رو حرکات نامتعارف نمی گذارین پس باید رید به هرچی رفتار متعارف
آخه من هی میخوام فحش ندم، ولی آخه مادر سگ مگر دوره خمینی نبود که شماها اسلحه و بمب با خودتون بردید مکه ؟ مگر خمینی نگفت ما اگر از صدام هم بگذریم از فهد نمی گذریم؟ آخه اگر اسم این ماجراجویی در روابط بین المللی نیست پس چی هست؟
جناب حجت الاسلام سابق، حواست باشه که این کس شعرها رو تو اینترنت منتشر میکنی! آخه‌ مشنگ اینجا مسجد و بالای منبر نیست
که هر کس شعری خواستی نقل امام معصوم بگی و یک مشت گاو و گوساله هم پای منبرت فیض ببرن و گریه کنن و هر کس شعری رو هم قبول کنن. من نمی فهمم که شما ها چه اصراری دارید که یک پیرمرد جانی و آدمکش، بیسواد و عقده ای مثل خمینی رو عارف و فیلسوف و سیاستمدار جا بزنین
شما، جناب اشکوری ظاهرا با اینکه فقط عمامه ات رو از سرت ورداری تبدیل به آدم نمیشی. برای آدم شدن باید یک فکری به حال اون کس شعرهایی که تو مغزت هست بکنی