رادان و مرتضوی نتیجه عمر چلاقعلی

فتحعلیشاه قاجار هزارتا بچه داشت و دو سه هزارتا نوه. تعداد زنهای عقدی و صیغه دائمی و صیغه موقت این بابا اینقدر زیاد بوده که باید بهش گفت داماد ملت. فتحعلیشاه کیرش از شمشیرش تیز تر بود ودر نتیجه نصف مملکت رو مفت و مسلم داد به روسها. ولی اطرافیان کس کش و خایه مال بهش میگفتن فرمانروای عالم و خاقان بزرگ، فتحعلیشاه هم خوشش میومد و به این خایه مال ها لقب میداد. به کسی که اسم جنگ میومد میرید تو تنبونش لقب سردار جنگ میداد، یا یکی میشد معتمد الفلان و یکی میشد احسان الفلان و کوفت و زهر مار. حکایت چلاقعلی و دار و دسته اش هم درست همین حکایت هست. روزی که این چلاقعلی شد رهبر جمهوری اسلامی توی این سلسله مراتب آخوندی هیچ گهی حساب نمی شد ولی خایه مال های دور و برش بهش گفتن ایت اله العظمی و رهبر مسلمین جهان و از این کس شعرها. چلاقعلی هم خوشش اومد و به همه اجازه داد بشن دکتر. این شد که در عرض یک هفته دم و دستگاه آخوندها شد پر ازدکتر و همه چماقدارها و چاقوکش ها و جاکش ها مدرک دکتری گرفتن. دکتر توکلی و دکتر رضایی و دکتر مهاجرانی و دکترکردان و دکتر گه سگ و دکتر کیر خر. دوره قاجار با اینکه هم تعداد مشاغل دولتی محدود بود و هم تعداد این لقبها،و تو هر شهری یک حاکم بود که میشد جاکش الدوله یکی دو تا هم اسهال السلطنه و ادرارالممالک و یکی دو تا هم آخوند کونی که میشدن امام جمعه و شیخ الاسلام ولی بعضی وقتها باز هم لقب کم میومد. امروز ولی چلاقعلی مادر قحبه نمی خواد به خودش زحمت بده لقب جور کنه بلکه همه دم و دستگاهش یا میشن دکتر یا میشن سردار و سرتیپ و از این کس شعرها. یک سری از این دکترا مثل اون یارو کردان تو دانشگاه آزاد تدریس هم می کنن. شاگرد امثال کردان تو دانشگاه آزاد کی بوده؟امثال قاضی مرتضوی! یعنی یه مشت چماقدار و چاقوکش مادر جنده نسل بعد از خودشون رو تربیت کردن، تو ارتشش هم همین حکایت بود و فرمانده ارتشش شد این بشکه گه فیروزآبادی، بالاخره وقتی چلاقعلی بشه رهبر مسلمین جهان این بشکه گه هم میشه فرمانده ارتش، محسن رضایی باجگیر هم میشه دکتر اقتصاد و مهاجرانی میشه دکتر تاریخ و بعد اینها به امثال مرتضوی و رادان مدرک دکترا و سرتیپی و سرلشکری دادند. امثال مرتضوی و رادان فی الواقع ثمره عمر اون چلاقعلی کس کش و نتیجه منطقی سی سال حکومت این آخوندهای مادر قحبه هستند

3 comments:

  1. آغا من دل درد گرفتم از خنده‌ این مطلب رو دست بقیه‌ مطالب تا کننونی شما ایستاده‌ جدا از واقعی بودن و حقیقی بودنش که‌ البته‌ تمام مقالات همین خط رو تعقیب میکنند ولی متلکهاش خیلی دست اول ؛جالب وخنده‌دارندضمناینکه‌ به‌ میزان درجه‌ء حقارت و پستی دوران قاجار و وجه‌ مشترکشون بااین جاکشهای حوزه‌ء علمیه‌ بخوبی میپردازدطبق معمول خندیدم وجگرم خنک شد
    واقعا`دست مریزاد؛

    ReplyDelete
  2. در "رمان --حقیقت"آنتی اوتوپیا که به سال ۱۹۸۰ نوشتمش و دستنویس آن گم و گور شد تا پس از ترک "عیران کناسزده" بازنویسی و قسمت هائیش در جای بدنامی چاپ شود؛ "پرسوناژی"واقعی موسوم به "مسعود غریب"قاچاق فروش تریاک و یکه بزن شهر نو مجلس ختم برگزار میکند برای رحیم خاکی در محل تئاتر شهر نو . هیچ آخوندی حاضر نمیشود شرکت جوید در آن مجلس ، چه رسد به منبر رفتن. خود "مسعود غریب" جور آخوند را کشیده میرود بالای منبری که با رویهم قرار دادن چند کرسی ترتیب داده اند و جلسه را آغاز میکند :بسم الله رحمان الرحیم ....آهای عن‌ ننه! برو واسه عمه کونپاره ت شیشکی ببند . حیف که احترام مجلس جلومو میگیره تا بیام کیرمو همچی بچپونم تو حلقت تا شیشکی بستن رو یاد بگیری .................آره کجا بودیم؟ بسمل رو که گفتیم .اگه یه دفعه دیگه کسی‌ پابرهنه بدوه وسط روضه مخلص و آبروی مجلسو ببره چنون همینجا کونشو پاره پوره میکنم که.............الخ................ خلاصه کلام اینکه حرف‌های "طائب" علیه رفسنجانی و چسنامه نویسی‌های کناس در باره علی‌ کردان و هر آنچه در حاشیه و متن هر دو بال حکومت راجمان می‌گذرد روی "آنتی اتوپیا" را سپید کرده.‌ای دنیاااااا............تف به....... ( حیف که روم نمیشه باقیشو ، یعنی "کس ننه ت" رو بنویسم. حیف)

    ReplyDelete
  3. قلم طلا ای ول
    نوشته هاتو که میخونم نمیدونم وقت چطوری میگذره
    دستمریزاد
    ریدم تو دست راست حضرت آقا

    ReplyDelete