معنی آخوند

میدونید این لغت آخوند از کجا میاد و یعنی چی؟ من مدتی تحقیق کردم تا به نتیجه ای که حالا براتون میگم رسیدم. اول در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین نگاه کردم ولی توضیح درستی پیدا نکردم. بعد ولی در یک منبع دیگه کشف کردم که آخوند کوتاه شده
آدم ،خایه مال، ولدزنای، ننه جنده، دهن گائیده، هست، خلاصه قدیمها به آدمهایی که همه این خاصیت ها رو باهم داشتن میگفتن آخوند. البته در یک منبع دیگه دیدم که بجای لغت خایه مال از خواهرفلان استفاده شده. دیگه حالا من نمی تونم بگم کدومش درستتر هست و شاید هم هردو درست باشه. یا شاید هم اصلش از اول آخوند با تشدید روی خ بوده باشه

2 comments:

  1. چقدر باحال مینویسی
    هربار که دلم از این آخوندها چرکین میشود مثل امروز که دو گل میهمن پرست را اعدام کردند می آییم پیش تو کلی میخندم

    ReplyDelete
  2. آخوند بچه مزلف که مادر قحبگی از سر و رویش و لبخند تمسخرش میریزد، درست مثل ستون پنجم در جنبش مردم رخنه کرد تا اینکه به موقعش ضربه اش را به این جنبش بزند.
    سید خندان را میگویم که مادر قحبگی را از عبای ابریشمی وحرفهای مکش مرگ مای او در قالب روشنفکری دینی میشود دید ( کدام دینی و کدام روشنفکری- پنج تاشون تو خارج ریدند به هرچی روشنفکر ودین بود و با دیو بزرگ ساخت و پاخت کردند).
    این دیوث با آن لبخندش سالهاست مردم مارا تمسخر میکند. نامه اش را میگویم که به مادر جنده بزرگ نوشته بود و حالا گندش همچون کون پاک نشده اش در آمده است.
    این بی همه چیز نفوذی در جنبش سبز در عین حال که بنفع مردم زرت و پورت میکرد، زیر زیرکی با کس کش بزرگ ساخته بود و حالا یواش یواش دم خروس از زیر عبای ابریشمی او بیرون میزند که به دیوث اعظم، ولی وقیح نامه نوشته و میخواهد که "ساختار نظام" پا بر جا بماند.
    کسی نیست به این دهن گاییده بگوید که کدام ساختار؟ ابنه ای بودن اغلب آخوندها؟ یا نماینده امام که زن شوهر دار را میکند وویدیوئش توی اینترنت هست؟ یا غسل جنابت ووطی از دبر؟ یا احکام "روح اله" در توضیح المسائلش در مورد کون شتر و گاو و گوسفند گذاشتن را؟
    این کدام ساختار است که سی سال است هزاران نفر را به کشتن داده تا سید خندان بتواند دوباره هشت سال بر گرده این مردم ستمدیده سوار شود و چسی بیاید که رئیس جمهور حکومتی است که سرانش تحت تعقیب اینترپول ( پلیس بین المللی) هستند .
    این بی همه چیز از جنازه های بچه های مردم برای خودش منبری ساخته بود تا بتواند امروز به صورت همان مردم تف کند.
    میگویند یک بابایی پسر بی هنری داشت. هرچه فکر کرد که کاری برای او دست وپا کند موفق نشد. عاقبت تصمیم گرفت او را نزد استادی بفرستد که دلقکی و مطربی یاد بگیرد. استاد به او گفت که این کار روی زیادی میخواهد. باید پسرت را به مدت یک ماه به زیر پل بگذاری که کون بدهد و رویش باز شود و پررو شود. پدر بیچاره برای محکم کاری این کار را برای دو ماه ادامه داد و بعد پسرش را نزد استاد برد که به جای یک ماه، دو ماه تعلیم دیده است !! استاد گفت که دیگر بدرد دلقکی نمیخورد که رویش خیلی زیاد شده است . باید اورا به قم بفرستی که طلبه شود که حالا حائز شرایط شده است !!!
    حالا حکایت پررویی سید خندان است ! فکر میکنم که چند سالی زیر پل بوده است !

    ReplyDelete