حجت الاسلام سابق و خط امام

آقا یک دفعه آخوند، برای همیشه آخوند. این لباس آخوندی یک خاصیتی داره که هرکس پوشید ملت رو کر و کور میبینه و خر حساب میکنه. حالا اگر یک آخونده این عبا وعمامه اش رو هم ور داره و کت و شلوار بپوشه باز هم این معجزه و خاصیت لباس آخوندی از بین نمیره. این چند روز گذشته باز جر و دعوای این طرف و اون طرف رژیم، یعنی چماقدارهای اصلاح طلب و چماقدارهای اصولگرا، بالا گرفته سر اینکه کی تو خط امام هست وکی تو خط امام نیست
امروز در سایت جرس دیدم که حجت الاسلام والمسلمین سابق جناب حسن یوسفی اشکوری، که حالا کت و شلواری شده، هم داخل این جر و دعوا شده وچندتا دلیل آورده برای اینکه احمدی نژاد در خط امام نیست. آخرین دلیلی که ایشون میاره این هست
ماجراجویی در روابط بین الملل وبحران آفرینیهای مداوم برای کشور و نظام با سنت آیت اله خمینی و دولتهای مورد حمایت ایشان در دهه نخست انقلاب ناسازگار است و هرگز ایشان با چنین رفتار و حرکات نامتعارف موافق نبود
حالا دیدید، میگم یک بار آخوند همیشه آخوند. این یارو خیال میکنه ملت کر وکور هستن. آخه الاغ، آخه نکبت، اشغال سفارت آمریکا که اون خمینی مادرجنده اسمش رو گذاشت انقلابی بزرگتر از انقلاب اول پس چی بود؟ اگر تو و اون رفقای باعمامه و بی عمامه ات اسم این رو حرکات نامتعارف نمی گذارین پس باید رید به هرچی رفتار متعارف
آخه من هی میخوام فحش ندم، ولی آخه مادر سگ مگر دوره خمینی نبود که شماها اسلحه و بمب با خودتون بردید مکه ؟ مگر خمینی نگفت ما اگر از صدام هم بگذریم از فهد نمی گذریم؟ آخه اگر اسم این ماجراجویی در روابط بین المللی نیست پس چی هست؟
جناب حجت الاسلام سابق، حواست باشه که این کس شعرها رو تو اینترنت منتشر میکنی! آخه‌ مشنگ اینجا مسجد و بالای منبر نیست
که هر کس شعری خواستی نقل امام معصوم بگی و یک مشت گاو و گوساله هم پای منبرت فیض ببرن و گریه کنن و هر کس شعری رو هم قبول کنن. من نمی فهمم که شما ها چه اصراری دارید که یک پیرمرد جانی و آدمکش، بیسواد و عقده ای مثل خمینی رو عارف و فیلسوف و سیاستمدار جا بزنین
شما، جناب اشکوری ظاهرا با اینکه فقط عمامه ات رو از سرت ورداری تبدیل به آدم نمیشی. برای آدم شدن باید یک فکری به حال اون کس شعرهایی که تو مغزت هست بکنی

سید حسن و خایه پیچ کردن چلاقعلی؟

منتظری در کتاب خاطراتش در مورد اینکه چی شد که از قائم مقام خمینی تبدیل شد به پیرمرد ساده لوح میگه که
اینا ولایت فقیه نمی خواستن بلکه ولایت بر فقیه میخواستن،. میخواستن اختیار من و دفتر من دستشون باشه وهی برای خمینی گزارش کردن که دفتر منتظری دست لیبرالها و منافقین هست. خمینی هم برای من پیغام فرستاد که این لیبرالها و منافقها رو از خونه ات بیرون کن و ما خودمون برات رئیس دفتر و مشاور تعیین می کنیم. منم به خمینی پیغام دادم که اگر منو تکه تکه هم بکنین اختیار خونه ام و دفترم رو دست شماها نمیدم
حالا بر اساس این حرف منتظری میشه فهمید که چرا پست ولایت فقیه رسید به خامنه ای. همه از رفسنجانی و خاتمی و کروبی تا یزدی و جنتی و مصباح همشون ولایت بر فقیه میخواستن.میخواستن افسار ولی فقیه دستشون باشه. منتهی ده سال اول افسار این چلاقعلی کس کش دست رفسنجانی و خاتمی و دارو دسته شون بود و حالا افسارش دست احمدی نژاد و دارو دسته اش هست. البته من اصلا نمیخوام بگم که چلاقعلی کاره ای نیست ها نه. منظورم این هست که بگم این ولی فقیه جاکش برای اینکه ولی فقیه باشه احتیاج داره به اینکه یک عده که از خودش جاکش تر هستن ولایتش رو قبول کنن و برای اینکه ولایتش رو قبول کنن هر کونی میده
حا لا یک کم آسمون و ریسمون بافتم که برسم به حکایت پریروز و این خفتی که جلو چشم خامنه ای به سید حسن خمینی دادن شاید یک کمی هم برای خایه پیچ کردن چلاقعلی بوده باشه. فکر کنید که بعد در جلسه خصوصی بین احمدی نژاد و خامنه ای، احمدی نژاد به خامنه ای میگه، ها پیرسگ مادر قحبه دیدی امروز سر قبر خمینی به امت همیشه در صحنه نفری دوتا ساندیس مجانی دادیم که بخورن و بشاشن به قبر اون مادرسگ و صلوات بفرستن. دیدی چه خفتی به اون نوه اش دادیم. تو هم حالا اگر یک وقت گه زیادی بخوری همین جا اون دست چلاقت رو تا آرنج میکنیم تو کونت. عمامه ات رو میندازیم دور گردنت مثل سگ خفه ات میکنیم، بعدش هم یک لیوان از همون سمی، که دادیم اون سید احمد خمینی خورد و رفت ور دست باباش، میریزیم تو حلق اون سید مجتبی کونی. بعد هم به امت همیشه در صحنه نفری دو تا ساندیس مجانی میدیم که بخورن و پشاشن به قبر خودت و یادگارت و صلوات بفرستن

سید حسن خمینی

هر چی من بگم باز هم کم گفتم که چه حالی میکنم با این دعوای بین آخوندها و این خواری و خفتی که به هم میدن. این رو قبلا هم گفتم بعد از آخوندها هرکی سر کار بیاد مجبور هست که حقوق بشر و حقوق زندانیان و فلان و بهمان رو رعایت کنه و لابد عفو عمومی بده و بعد هم هیچی همه این آخوندهای مادر قحبه آزاد بگردن و به ریش همه ملت بخندن. ولی چلاقعلی و نوچه هاش نصف این بار رو از دوش ملت برداشتن و با این خفتی که به اونطرفی ها میدن دل آدم خنک میشه
منتظری تو خاطراتش تعریف میکنه که همون اوائلی که دیگه آبش با اون خمینی گه به گور شده تو یک جوب نمیرفت به خمینی میگه که آقا دست از سر من بر دارین و بذارین من برم قم کاری هم به کار شما و سیاستتون نداشته باشم و شما هم یه قائم مقام دیگه برای خودت پیدا کن. منتظری در ادامه میگه که ولی من نمیدونم که اینا چرا نمیذارن که آدم با احترام و بدون آبروریزی بره کنار. خمینی در جواب من گفت نه آقا شما ستون انقلاب هستین اصلا نمیشه برین. ولی یک مدت بعدش با اون وضعی که میدونین گذاشتش کنار، امثال این بابا کروبی و همین خاتمی مادر سگ هم علیه منتظری نامه نوشتن و سخنرانی کردن و یک مشت طلبه و چماقدار هم راه انداختن که برن در خونه منتظری شعار بدن
حالا وقتی منتظری که 70 سال آخوند بوده و پدر و پسرش هم آخوند هستن نمیدونه چرا اینها باید حتما اینجوری خواهر همدیگه رو بگان، من بی ادب از کجا بدونم. اصلا دونستنی هم نداره و فقط باید تماشا کرد و حال کرد
این حکایت حسن خمینی هم دیروز سر قبر اون بابا بزرگ کس کشش همین مدلی بود. این بدبخت خاک بر سر و بقیه دار و دسته اش یک مدت قهر کرده بودن و تو این برنامه ها شرکت نمی کردن. چلاقعلی هی سخنرانی کرد و هی پیغام فرستاد که آقا بصیرت داشته باشید. خلاصه بعد از یک سال این نوه مادرجنده امام راحل رو آوردن سر قبر اون بابا بزرگ کس کشش فقط برای اینکه بهش خفت بدن و یک چند تا مرگ بر و اعدام باید گردد هم تحویلش بدن و نگذارن سخنرانی کنه
خیلی جالبه، طرف اصلا نمی خواد سخنرانی کنه ولی مجبورش میکنن بیاد سخنرانی برای اینکه نذارن سخنرانی کنه و سر قبر بابا بزرگش و جلو چشم امت حزب اله کونش بذارن
از همه چیز با حالتر این بود که بعد که چلاقعلی وارد صحنه شد رفت اول لپهای سرخ و سفید این سید حسن خاک بر سر رو ماچ کرد و در گوشش گفت گائیدن بدون ماچ اصلا حال نمیده

درس تاریخ، کلاس اول

قدیمها که ما شاگرد مدرسه بودیم، تنها درسهایی که مهم بود یاد بگیری، ریاضی بود و فیزیک وشیمی. بقیه درسها از جمله تاریخ فقط برای این بود که ازش نمره خوب بگیری که معدلت خوب بشه. در نتیجه ما تاریخ و جغرافی رو از بر میکردیم و بعد هم امتحان میدادیم و نمره خوب هم میگرفتیم. دیگه کسی هم کاری نداشت که حالا ما از این تاریخ چیزی هم حالیمون شده یا نه. اینها رو به عنوان مقدمه گفتم که برسم به اینجا که این روزها همه حرف از تجربیات تاریخ و درسهای تاریخی میزنند ولی من به نظرم میاد که اینها هم از همون دسته هستن که تاریخ رو فقط برای نمره خوب گرفتن خوندن و حفظ کردن. اسم این وزیر و اون پادشاه رو خوب بلدن، خوب میدونن که این یکی چندتا زن داشت و اون یکی چند تا بچه، این یکی کی دنیا اومد و اون یکی کی مرد. ولی من شک دارم که تاریخ رو بفهمن یا بتونن یک استفاده ای ازش بکنن تا یک دردی از ملت دوا کنه. در نتیجه من تصمیم گرفتم که یک دخالتی هم در تاریخ بکنم و نظرات بی ادبانه ای در مورد تاریخ بدم
سالها هست که ما ایرانی ها جر و دعوا داریم سر اینکه حکومت پهلوی خوب بود یا بد و اینکه سلطنت برای ایران بهتر هست یا جمهوری. واین بحث سلطنت یا جمهوری چیز جدیدی هم نیست و از همون دوره رضاشاه شروع شد
به نظر بی ادب نقش رضاشاه از اول تا آخر تماما مثبت بود. رضاشاه و همکاران و همراهانش رو باید واقعا بنیانگذاران ایران نوین دونست. اما نقش سلطنت متاسفانه از اول تا آخر منفی بود.
وقتی که مجلس انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی رو بحث و بررسی میکرد دکتر مصدق در همون مجلس میگه
خدماتی که رضاخان سردار سپه به این مملکت کرده اند بر هیچ کس پوشیده نیست، تامین امنیت مردم و کشور، ساختن راهها و مدارس و کارهای فراوان دیگه. حالا که در این کشور یک نفر مثل رضا خان سردار سپه پیدا شده، چرا نمی گذارید که به کارش ادامه بده؟ چرا میخواهید ایشون رو پادشاه بکنید؟ این کشور مشروطه هست، در کشور مشروطه سلطنت مقام تشریفاتی هست. چرا میخواهید دست آدمی رو که این همه خدمت کرده از کار کوتاه کنید؟ اگر هم که قرار باشه ایشون پادشاه بشن و در ضمن حکومت و اداره مملکت هم دست ایشون باشه، اونوقت دیگه کشور مشروطه نیست و میشه دیکتاتوری
و همینطور هم شد و اگرچه کشور در همه زمینه ها پیشرفت کرد ولی این پیشرفت به قیمت زیر پا گذاشتن مشروطیت تموم شد
رضاشاه میتونست همه خدماتی رو که به مردم و مملکت کرد به عنوان نخست وزیر یا رئیس جمهور هم بکنه، همونطور که قسمت زیادی از خدمات رضاشاه مربوط به دوران قبل از پادشاهیش هست.
وحتی محمدرضاشاه هم در خاطراتش میگه که
رضاشاه میخواست سلطنت رو برداره و بجاش جمهوری بیاره اما آخوندها مخالفت کردن و گفتن که این کشور همیشه پادشاهی بوده و رضاشاه هم قبول کرد
آقای رضا پهلوی به تازگی در مصاحبه ای با مجله اشپیگل گفته که در صورتی که مردم بخوان ایشون پادشاه میشن
آخه جناب شاهزاده، هیچ کس به اندازه پدربزرگ مرحوم شما به این کشور خدمت نکرده ولی اون خدا بیامرز شاید از عاقبت کارخبر نداشت ، شاید اصلا دیکتاتوری براش مفهوم نداشت، کما اینکه بیشتر دنیا اون زمان هنوز دیکتاتوری بود.ولی شما که ماشااله با سواد و درس خونده و دنیا دیده ای چرا؟ شمایی که میتونی کلی کار مفید برای این مردم و مملکت بکنی، شمایی که همه دنیا میشناسنتون، شمایی که میتونی سیاست و اقتصاد این مملکت رو درست کنی، میخوای فقط بشی شاه و یک مقام تشریفاتی؟ یا اینکه شما هم میخوای همون اشتباه رضاشاه مرحوم رو تکرار کنی و هم سلطنت کنی هم حکومت
این که آخوندها هیچوقت نتونستن زنهای ایرانی رو دوباره خونه نشین کنن، اینکه نتونستن دانشگاهها رو اسلامی کنن، این که نتونستن کشور رو برگردونن به دوره قاجار، تمام نتیجه کارها و زحمتهای بابابزرگ مرحوم شما هست ولی
شما برای اینکه این راه رو ادامه بدی نمیتونی پادشاه بشی و فقط یک مقام تشریفاتی باشی. شما برای اینکه بتونی کار این مردم و این مملکت رو سرو سامان بدی باید رئیس جمهور باشی یا نخست وزیر باشی
اگر شما در فردای آزادی ایران کاندید ریاست جمهوری بشی من بی ادب صد در صد به شما رای میدم

باز هم عدل علی

جناب میرحسین موسوی در این بیانیه آخرشون در مورد اعدامها، از حکومت اسلامی سئوال کردند که آیا این همون عدل علی هست که ما می خواستیم و به مردم قول میدادیم؟ به جناب میرحسین باید گفت که آره قربون شکلت حکومت عدل علی همین گه هست.
آخه مرد حسابی تو هنوز هم دست بردار نیستی؟ بعد از سی سال بدبختی و بیچارگی باز هم میخوای حکومت عدل علی به خورد این ملت بدی؟ جناب موسوی، اگر این تعریف هایی که شما از علی میکنی عین تعریف کردنت از خمینی باشه، باید اونوقت رید به حکومت عدل علی.البته شباهتهای علی و حسن و حسین با خمینی و چلاقعلی کم نیست، برای مثال خمینی جونهای مردم رو هزار تا هزارتا میفرستاد روی مین و میکشت ولی پسر خودش رو نمی گذاشت از جماران تکون بخوره. علی هم همه رو با خودش میبرد جنگ و به کشتن میداد غیر از حسن و حسین که میموندن خونه و خانم بازی میکردن
علی در ضمن شبیه این چلاقعلی هم بوده ،30 سال بعد از اینکه عربها ایران رو اشغال کردن و علی خلیفه بود و خودش و بقیه عربهای همدستش دهن مملکت رو سرویس کرده بودن، اگرکسی صداش در میومد یا بهش میگفت عامل حکومت ساسانی یا خوارج و بعد هم میکشتش. مثل کاری که چلاقعلی و دارو دسته اش امروز میکنن
اگر امثال رفسنجانی و خاتمی از عدل علی تعریف کنن خیلی جای تعجب نداره، بالاخره آخوند هستن و بیسواد و غیر از این کس شعرها هیچی دیگه حالیشون نیست.
ولی شما جناب موسوی که آدم درس خونده ای هستی دیگه چرا؟ یعنی شما اینقدر کس خلی که این حرفا باورت میشه یا فکر میکنی ملت اینقدر کس خل هستن که این حرفا باورشون بشه؟
آره ارواح کون جناب رفسنجانی که علی تا مردم باهاش بیعت نکردن حکومت نکرد! آخه مرد حسابی وقتی علی شد خلیفه، قلمرو حکومت اسلامی یک سرش چین بود یک سرش آفریقا. آخه کدوم ایرانی رفت با علی بیعت کرد؟ از این میلیونها آدمی که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی میکردن چند تاشون با علی بیعت کردن؟ هیچ کس، جناب موسوی! اونهایی که با علی در کوفه بیعت کردن دویست تا یا سیصد تا عرب سوسمار خور بودن که در حقیقت مجلس خبرگان رهبری اون دوره حساب میشدن. یک مشت عرب بیکار و مفت خورکه دست چپشون تسبیح بود و با دست راست با خایه هاشون بازی میکردن وبعد همون دست راستشون رو گذاشتن تو دست علی و باهاش بیعت کردن
جناب موسوی، قربون شکلت، این کس شعرهای علی و حسن و حسین وکوفت و زهرمار رو بگذار همون آخوندهای جاکش تعریف کنن و چارتا پیرزن چادر بسر رو به گریه بندازن. تو که آدم باسوادی هستی آخه یک چیزی بگو که یک دردی از ملت دوا کنه

بدبخت گورباچف

بعضی ها میگن که این خاتمی کون گشاد گورباچف ایران هست یا میشه گورباچف ایران. من میخوام بگم که این مقایسه خیلی بیخودی هست و در حقیقت توهین بزرگی به گورباچف
فرق بزرگ گورباچف با خاتمی و بقیه اصلاح طلبهای حکومتی ایران مثل رفسنجانی و کدیور و کروبی و بقیه میدونید چی هست؟
گورباچف آرشیو حزب کمونیست رو باز کرد و همه جنایتهایی رو که از دوره لنین به بعد شده بود افشا کرد و بعد هم اقرار کرد که بابا این کمونیسم جواب مشکلات ملت رو نمیده و من هم دیگه کمونیست نیستم
خاتمی و کدیور و رفسنجانی و موسوی و بقیه این مثلا اصلاح طلبهای وطنی اما هنوز بعد از سی سال بدبختی از بازگشت به خط امام و اسلام راستین حرف میزنن و اینقدر خایه ندارن که بگن همه بدبختی این ملت از اون امام کس کش و این دین کیری هست
بازم دم گورباچف گرم

آخر خط

امروز هاشمی رفسنجانی و موسوی میزنن پشت دست خودشون و میگن ببین چه گهی خوردیم و اون خمینی مادرجنده قبل از مردنش چه کیری بهمون زد.
میدونید که رهبر شدن این چلاقعلی کس کش ، طبق تعریف رفسنجانی، اینجوری بوده که خمینی در حضور رفسنجانی و موسوی و سید احمد و خود چلاقعلی میگه بعد از من این چلاقعلی کس کش بشه رهبر.
بعد از مردن خمینی وقتی آخوندهای مجلس خبرگان جمع میشن تازه میفهمن که خمینی قبل از مردنش چه کیری به همشون زد.
یک مشت مجتهد و فقیه و مرجع خیال میکردن که قرار هست جمع بشن و ولی فقیه بعدی رو انتخاب کنن ولی رفسنجانی بهشون گفت که مرحوم امام قبل از مردنش به همتون گفت بیلاخ و این چلاقعلی رو به جای خودش گذاشت حالا شماها هم برای اینکه کنف نشین که تا اینجا اومدین سه تا تکبیر بگین و برین دنبال کارتون.آخوندهای مادرقحبه هم دیگه چه کار میتونستن بکنن، این بود که بلند شدن و سه تا تکبیر و دوتا احسنت گفتن و چلاقعلی شد رهبر.
حالا ولی موسوی و رفسنجانی میگن ببین چه گهی خوردیم، اگه اون روز که اون گور به گور مادرسگ گفت بعد از من خامنه ای بشه رهبر، بهش گفته بودیم آخه بابا تو خودت گفتی رهبر و ولی فقیه رو باید مجلس خبرگان تعیین کنه، پس دیگه گه زیادی نخور، حالا امروز به این وضع نمی افتادیم.
حالا وضعی که امروز اینا دچارش شدن چی هست؟ حالا براتون میگم. همه داستان سر این هست که این داستان قرار هست عینا تکرار بشه. قرار هست که ولی فقیه و رهبر بعدی هم همین مدلی کشف بشه. قرار هست که سه یا چهارتا نزدیکای خامنه ای مثل مصباح و احمدی نژاد بیان تو محلس خبرگان و بگن آره مرحوم آقا قبل از مردنش گفت فلانی بعد از من بشه ولی فقیه و بعدش هم فقهای خبرگان سه تا تکبیر و دوتا احسنت بگن و برن دنبال کارشون
منتظری گفته بود ولایت فقیه با خمینی شروع شد با این بابا چلاقعلی هم تموم میشه دررو هم نداره. دعواهای این مثلا اصلاح طلبا مثل موسوی و رفسنجانی و خاتمی با اون طرفی ها همش سر جانشینی این کس کش چلاقعلی هست ولی اهیجکدوم از این دعوا چیزی نصیبشون نمیشه و همین جر و دعوای سر لحاف ملا لحاف ملاها و جمهوری اسلامی بالکل پاره میشه