فرق شیعه با سنی

مسلمونهای وهابی و سلفی میگن که عکس و مجسمه و این جور چیز ها حرام هست. در ضمن اینها اعتقاد دارن که سنگ قبر و مقبره و این جور چیزها هم حروم هست . توی قبرستان بقیع در عربستان مرده ها رو فقط خاک میکنن ولی از سنگ قبر خبری نیست ودر نتیجه کسی نمیدونه که مثلا قبر پیغمبر کجا هست، فقط میدونن که یک جایی توی اون قبرستون خاک شده. آخوندهای شیعه هم تا دوران ناصرالدین شاه میگفتن عکس حروم هست ولی بعدش با اصرار ناصرالدین شاه فتوا دادن که عکس حلال هست و عکاسی عیبی نداره. خلاصه اینکه سلفی ها و وهابی ها بیچاره ها نه میتونن عکس رهبراشون رو پاره کنند نه می دونن که قبر رهبراشون کجا هست که به قبرشون برینن.ما شیعیان ایران اما این موهبت رو، در نتیجه فتوای آخوند سبزواری در دوره ناصرالدین شاه، داریم که هم میتونیم عکس خمینی کس کش رو پاره پوره کنیم و هم میدونیم که قبرش کجاست ومیتونیم به قبرش برینیم

ملت بی گناه هست

یعنی کی ممکنه که عکس این خمینی کس کش رو پاره کرده باشه؟
این چلاقعلی مادرجنده میگه که این کار کار ملت نیست و کار اصلاح طلبها هست و موسوی و کروبی هم میگن این کار کار ملت نیست و کار عوامل بیگانه هست. هر دو هم درست میگن، پاره کردن عکس اون گه به گور شده واقعا نمیتونه کار ملت باشه، ملت ما به کمتر ازریدن به قبر خمینی راضی نمیشه و با عکس خمینی هم شاید فقط کونش رو پاک کنه

وازلین

یک سایتی هست به اسم ایران امروز که مقالات و نوشته هاش یکی در میون در مورد عدم خشونت و صلح طلب بودن جنبش سبز هست. امثال ابراهیم یزدی و کدیور و برقعی و بهنود هم از همین مثلا ژست های ضد خشونت میگیرن واز این کس شعرها میگن که مردم باید تظاهرات آروم بکنن و خشونت به خرج ندن .مثل اینکه اعتراض های ملت تا حالا همیشه خشونت آمیز بوده. به همه این آقایون و خانم ها باید بگم آره ارواح کون گشادتون شما ها این تئوری هاتون رو با خط خوش روی کاغذ مرغوب بنویسین بعد لوله کنید بکنین تو کونتون. مردم نه تو ایران نه هیچ جای دیگه دنیا کسشون خل نیست که بیخود و بی دلیل بریزن تو خیابون جنگ و دعوا راه بندازن که، این همیشه حکومتها بودن و هستن که برای اینکه سر کار بمونن از خشونت استفاده میکنن.
حضرات مثال از نلسون ماندلا میارن، بدون اینکه بگن این حکومت آفریقای جنوبی بود که به موقع سر عقل اومد و فهمید که کارش دیگه با زندان و شکنجه و خشونت پیش نمیره و با ماندلا وارد مذاکره شد، کارمهمی که ماندلا کرد این بود که بعد از انتقال قدرت جلو خونریزی و خشونت رو گرفت . وگرنه ماندلا هیچ وقت نه شعارهای حد اقلی داد نه گفت ما فقط می خوایم که حکومت آپارتاید به قوانین خودش عمل کنه. ماندلا از اولش گفت حکومت تبعیض نژادی باید از بین بره، سی سال تو زندون هم همین رو گفت، مذاکره اش با دولت هم فقط سر انتقال قدرت بود. ماندلابر خلاف شماها نه خایه حکومت رو مالید نه جلو سیستمی که ملت رو گائیده بود سرش رو گذاشت زمین کونش رو کرد هوا. شما خایه مال ها ولی شلوارتون رو کشیدید پائین و کونتون رو کردید هوا و به ولایت فقیه التماس می کنید که فقط وازلین یادش نره

چرا رفسنجانی نماز جمعه نمیاد

راستش از شما چه پنهون حالا که نظام ولایت مطلقه فقیه مثل کیر حلاج به لرزه افتاده من یک کم دو دل شدم. از یک طرف میگم این مادرجنده ها هر چی زودتر کس و کونشون رو جمع کنن برن و ملت از دستشون راحت بشن ولی از طرف دیگه میگم بد هم نیست که رفتنشون یک کم طول بکشه و این مادرقحبه ها به خفت و خواری بیفتن بعد برن
امروز باز نماز جمعه بود و باز صحبت این که خامنه ای نمی گذاره رفسنجانی نماز جمعه بخونه! دیروز یکی از این آخوند های طرفدار خامنه ای به اسم طائب برای بسیجیها سخنرانی کرد و صاف و ساده گفت رفسنجانی و پسراش کس کش هستن و در فلان خیابون جنده خونه داشتن! حالا رفسنجانی باید تصمیم بگیره بیاد نماز جمعه چی بگه؟ یا باید به امت حزب اله بگه بسم الله الرحمن الرحیم کس کش من نیستم، کس کش مقام عظمی ولایت هست و آقا مجتبی، یا بگه من و آقای خامنه ای و سایر آیات عظام همه درمدرسه فیضیه در مکتب امام خمینی کس کشی یاد گرفتیم
بالاخره بعد از این آخوندها هر حکومتی که بیاد حتما می خواد حقوق بشر و حقوق زندانیان و فلان و بهمان رو رعایت کنه و با این آخوندهای مادرسگ با احترام رفتار کنه و براشون دادگاه عادلانه ترتیب بده ویا شاید عفو عمومی بده یا حداکثر به یکی دو سال زندان محکومشون کنه، این هست که اگر رفتن این جاکش پدر ها یک چند وقتی طول بکشه و این ها خودشون کون همدیگه بذارن باز دلمون خنک میشه و بعدا نمیخواد از غصه دق کنیم که ببین این آخوند مادرجنده سی سال دهن ملت رو سرویس کرد حالا هم داره راست راست میگرده

شهید کیر خر

بعد از سی سال چماقداری و جاکشی، علی کردان بالاخره به درک واصل شد و رفت بر دست اون خمینی مادرجنده. احمدی نژاد هم برای مردنش پیام داده و گفته که کردان پا جای پای شهیدان گذاشت. کردان واقعا سمبل حکومت اسلامی بود، کردان نمونه همه این جاکش هایی بود که با چوب و چماق انقلاب فرهنگی کردن تا دانشگاه اسلامی درست کنن، یک مشت آخوند کونی رو آوردن تو دانشگاه که به جای علوم غربی علوم اسلامی تدریس کنن ولی مادرقحبه ها بعد خودشون رفتن مدرک دکتری جعلی از دانشگاههای انگلیس جور کردن و دکتری حقوق اسلامی از آکسفورد گرفتن!! حاجی اگر سه چار سال پیش مرده بود رو سنگ قبرش حتما مینوشتن شهید دکتر کردان و کسی هم حرفی نمیزد، ولی حالا با این آبرویی که طرف ازدنیا رفت روی سنگ قبرش باید فقط این شعر مولوی رو نوشت که
مرگ بد با صد فضیحت ای پسر
خود شهیدی دیده ای از کیر خر
بله جناب دکتر کردان شد شهید کیر خر،همون کیر خری که در انتظار دکتر احمدی نژاد و دکتر لاریجانی و دکتر رضایی و دکتر توکلی و بقیه دکترهای قلابی حکومت اسلامی هم هست

شعارهای رادیکال

حتما شما هم دیدید که یک سری از مثلا رهبران اصلاحات گفتن که شعارهای رادیکال برای جنبش سبز مثل یک سم خطرناک میمونه و شعارهای رادیکال نباید داد. والا من نمیدونم به اینها باید چی گفت، آخه مادرسگ شعار رادیکال ندین یعنی چی؟ یعنی مردم نگن ما دیکتاتوری نمیخوایم؟ می خوای ملت بگن ما فقط یک کم دیکتاتوری میخواهیم؟ میخوای مردم نگن جانم فدای ایران؟ میخوای به جاش بگن جانم فدای لبنان؟ آخه جاکش ها چرا کس شعر میگین آخه؟ شعار رادیکال ندین دیگه چه صیغه ای هست. سی سال دهن ملت سرویس شده میخواین ملت هیچی نگن؟ شما ها اگه ممکن هست بگین کی وقتش میشه که مردم بگن ما دیکتاتوری نمی خوایم؟ اون جناب آقای برقعی میگه شعار نه غزه نه لبنان درست نیست و از سعدی دلیل آورده که سعدی گفته بنی آدم اعضای یک پیکرند و در نتیجه ما باید از غزه و لبنان حمایت کنیم. آخه مردیکه خر آخه آدم ناحسابی چرا کس میگی، چرا این شعر سعدی رو برای حزب اله لبنان و حماس نمیخونی و به اونها نمیگی از جنبش مردم ایران حمایت کنن؟ شما ها که بقول بچه محل های ما با حماس و حزب اله دو کون و یک شلوار هستین.

تشیع یعنی مذهب بیسوادی

خیلی از ایرانیها معتقدن که همه بدبختی ما از اسلام هست و از روزی که اسلام وارد این مملکت شد فرهنگ و هنر ایرانی از بین رفت. ولی من میخوام بگم که بدبختی اصلی ما با اومدن مذهب تشیع و این آخوندهای کس کش شروع شد. شما نگاه کنید، ما ایرانیها بالاخره بعدازاسلام هم هزارتا دانشمند و شاعر و فیلسوف داریم مثل مولوی، سعدی، حافظ، فردوسی، خیام، رودکی، ابن سینا، ابوریحان بیرونی، رازی، و هزارتای دیگه. حتی دوره تیمور لنگ و چنگیز مغول هم باز کلی دانشمند ایرانی داریم، ولی همه اینها بدون استثنا قبل از دوران صفویه زندگی میکردن. حالا شما اسم یک شاعر یک نویسنده یک دانشمند اگر در دوره صفوی و قاجار پیدا کردید. از اول صفویه تا آخر قاجار یعنی دوره تسلط تشیع و آخوندهای شیعه در ایران هیچ اثر علمی یا هنری یا فرهنگی تو ایران نداریم. عوضش تا دلتون بخواد آخوند و رساله آخوند و حدیث عاشورا و روضه ابوالفضل داریم. شما کتابهای سعدی و حافظ و رودکی و ناصرخسرو هر کدوم دیگه از این افتخارات فرهنگی ایران رو بخونید، ببینید جایی اسمی از امام حسن و زین العابدین بیمار و امام رضاو کوفت و زهر مار آوردن؟عوضش بعد از صفویه تا دلتون بخواد از این کس شعرها تحویلمون دادن، روضه ابوالفضل و روایات امام جعفر صادق و از این کس شعرها. در همه دوره صفویه یک مدرسه تو همه ایران ساخته نشد. چرا؟ چون این آخوندهای مادرقحبه نمیگذاشتن، اگر مردم سواد داشته باشن که آخوند کون نشور دیگه نمیتونه به خودش بگه عالم.اگر ملت باسواد باشه دیگه قمه تو سر خودش نمیزنه، در نتیجه این آخوندهای مادر قحبه دویست سیصد سال دوره صفویه نگذاشتن حتی یک مدرسه تو ایران درست بشه. ما ایرانیها به دو دلیل شدیم شیعه، دلیل اولش شمشیر شاه اسمعیل صفوی بود که مادرسگ با ضرب شمشیر هرکی رو زورش رسید شیعه کرد. دلیل دومش هم این بود که آخوندهای کونی همون وقت هم انقلاب فرهنگی کردن و هرچی مدرسه تو مملکت بود بستن و عوضش مسجد و امامزاده درست کردن و کس شعر به خورد مردم دادن و بالاخره ماها یواش یواش شدیم شیعه اثنی اشری. این هم که چلاقعلی و جاکش های دور و برش میخوان باز یک نوبت دیگه انقلاب فرهنگی بکنن و باز در دانشگاه ها رو ببندن واسه اینه که میبینن کس شعرهاشون دیگه خریدار نداره و دکونشون کساد شده ومیدونن که تشیع و علم باهم جور در نمیاد. .

چارچوب نظام

من نمی فهمم که این اصلاحات در چارچوب نظام دیگه چه گهی هست؟ امروز دیدم که یک سری نماینده مجلس رفتن دیدن کروبی و گفتن که اصلاحات باید در چارچوب نظام باشه، کدیور و مهاجرانی و نگهدار و بهنود هم همین کس شعرها روخارج از کشور میگن
پسر رفسنجانی یکی دو هفته پیش در یک سخنرانی علیه احمدی نژاد اقرار کرد که هفتاد میلیون ایرانی از آخوند ها متنفر هستن. پسر رفسنجانی خطاب به احمدی نژاد گفت که تو به بابای من بد و بیراه گفتی سی میلیون رای آوردی خوب اگر به اصل نظام بد و بیراه می گفتی هفتاد میلیون رای میاوردی. حکومت آخوندها همچین مثل کیر حلاج به لرزه افتاده که پسر رفسنجانی هم اعتراف میکنه، اونوقت این جاکشها میگن مردم هنوز به نظام و اسلام علاقه دارن!! به اینها باید گفت همون چارتا چوب نظام تو کون آدم دروغگو

از محمود غزنوی تا محمود احمدی نژاد

تنها هنر سلطان محمود غزنوی فتح هند بود. سلطان محمود هر از گاهی تو حال مستی هوس جهاد میکرد و لشکرکشی میکرد به هند و روزگار هندی های مادرمرده رو سیاه میکرد. هر بار هم که میرفت برای جهاد البته از خلیفه عباسی که اون وقتها ولی امر مسلمین جهان بود اجازه میگرفت. بهانه جهاد هم همیشه این بود که میخواست این هندیهای کافر رو مسلمون کنه. ولی وقتی میرسید هند اینقدر گرفتار جمع کردن طلا و جواهر میشد که یادش میرفت هندیها رو مسلمون کنه و در نتیجه مجبور میشد که یک سال بعد دوباره حمله کنه به هند بد بخت. هر دفعه هم که از هند برمیگشت نصف طلا و جواهرات رو میفرستاد برای خلیفه مسلمین به بغداد. محمود غزنوی اولش سربازبسیج و سپاه پاسداران اون دوره یعنی لشکر خلیفه بغداد بود وچون خیلی با استعداد و بیرحم بود زود پیشرفت کرد. محمود هم عرق خور بود هم بچه باز بود وهم نمازش ترک نمیشد . محمود برای خلیفه مسلمین خوب بود و خلیفه مسلمین برای محمود. این دو تا در حقیقت چشم دیدن همدیگه رو نداشتن ولی خلیفه دیگه پیزیش در اومده بود و خایه اش تو مشت محمود بود و محمود هم برای جهاد کردن و گائیدن دهن ملت به حکم حکومتی خلیفه احتیاج داشت، در نتیجه توافق کردن که خلیفه به محمود بگه سلطان محمود ومحمود هم قول داد که هر جمعه خطبه نماز به اسم ولی امر مسلمین جهان خلیفه عباسی بخونن و هر دفعه که اسم خلیفه بیاد همه سه بار صلوات بفرستن. انصافا این حکایت شبیه حکایت احمدی نژاد کس کش و چلاقعلی هست، احمدی نژاد هم با صد جور خایه مالی و کون دادن به این آخوند و اون آخوند تو سپاه پاسداران پیشرفت کرد. در بیرحمی و آدمکشی و مادرقحبه گی هم که سر آمد همه سربازان بانام و گمنام امام زمان بود. بعدش هم یک کم شانس آورد که یک بابایی شد ولی امر مسلمین جهان که چلاق بود، یعنی نه میتونست کیر و خایه خودش رو بخارونه نه میتونست کون خودش رو پاک کنه. این برای احمدی نژاد شد موقعیتی که با مالیدن خایه و لیسیدن کون چلاقعلی بشه رئیس جمهور. فعلا هم فقط منتظر آماده شدن بمب اتم هست که باهاش بره جهاد و کفار رو مسلمون کنه. حالا این جاکش به اون زن جنده میگه مقام معظم رهبری و اون زن جنده به این جاکش میگه رئیس محترم جمهور و هردو از کون هم میخورن. حکومت اسلام از قدیم هم همیشه همین گه بوده که امروز هست

رادان و مرتضوی نتیجه عمر چلاقعلی

فتحعلیشاه قاجار هزارتا بچه داشت و دو سه هزارتا نوه. تعداد زنهای عقدی و صیغه دائمی و صیغه موقت این بابا اینقدر زیاد بوده که باید بهش گفت داماد ملت. فتحعلیشاه کیرش از شمشیرش تیز تر بود ودر نتیجه نصف مملکت رو مفت و مسلم داد به روسها. ولی اطرافیان کس کش و خایه مال بهش میگفتن فرمانروای عالم و خاقان بزرگ، فتحعلیشاه هم خوشش میومد و به این خایه مال ها لقب میداد. به کسی که اسم جنگ میومد میرید تو تنبونش لقب سردار جنگ میداد، یا یکی میشد معتمد الفلان و یکی میشد احسان الفلان و کوفت و زهر مار. حکایت چلاقعلی و دار و دسته اش هم درست همین حکایت هست. روزی که این چلاقعلی شد رهبر جمهوری اسلامی توی این سلسله مراتب آخوندی هیچ گهی حساب نمی شد ولی خایه مال های دور و برش بهش گفتن ایت اله العظمی و رهبر مسلمین جهان و از این کس شعرها. چلاقعلی هم خوشش اومد و به همه اجازه داد بشن دکتر. این شد که در عرض یک هفته دم و دستگاه آخوندها شد پر ازدکتر و همه چماقدارها و چاقوکش ها و جاکش ها مدرک دکتری گرفتن. دکتر توکلی و دکتر رضایی و دکتر مهاجرانی و دکترکردان و دکتر گه سگ و دکتر کیر خر. دوره قاجار با اینکه هم تعداد مشاغل دولتی محدود بود و هم تعداد این لقبها،و تو هر شهری یک حاکم بود که میشد جاکش الدوله یکی دو تا هم اسهال السلطنه و ادرارالممالک و یکی دو تا هم آخوند کونی که میشدن امام جمعه و شیخ الاسلام ولی بعضی وقتها باز هم لقب کم میومد. امروز ولی چلاقعلی مادر قحبه نمی خواد به خودش زحمت بده لقب جور کنه بلکه همه دم و دستگاهش یا میشن دکتر یا میشن سردار و سرتیپ و از این کس شعرها. یک سری از این دکترا مثل اون یارو کردان تو دانشگاه آزاد تدریس هم می کنن. شاگرد امثال کردان تو دانشگاه آزاد کی بوده؟امثال قاضی مرتضوی! یعنی یه مشت چماقدار و چاقوکش مادر جنده نسل بعد از خودشون رو تربیت کردن، تو ارتشش هم همین حکایت بود و فرمانده ارتشش شد این بشکه گه فیروزآبادی، بالاخره وقتی چلاقعلی بشه رهبر مسلمین جهان این بشکه گه هم میشه فرمانده ارتش، محسن رضایی باجگیر هم میشه دکتر اقتصاد و مهاجرانی میشه دکتر تاریخ و بعد اینها به امثال مرتضوی و رادان مدرک دکترا و سرتیپی و سرلشکری دادند. امثال مرتضوی و رادان فی الواقع ثمره عمر اون چلاقعلی کس کش و نتیجه منطقی سی سال حکومت این آخوندهای مادر قحبه هستند

انقلاب یا اصلاحات

یک سری مثل آقای گنجی و آقای کدیور میگن که ما دیگه انقلاب نمی خواهیم و دلیلشون هم این هست که یک بار انقلاب کردیم دهنمون گائیده شد ، اگر باز انقلاب کنیم از این هم بدتر میشه. من نمی دونم که انقلاب بهتر هست یا اصلاحات، وارد بحثش هم نمی خوام بشم. اما این حضراتی که میگن ما دیگه انقلاب نمی خواهیم کس شعر میگن، دلیلش رو هم میگم حالا. تو کشورهایی که زودتر از ما انقلاب کردن مثل شوروی و چین و کوبا، انقلابشون چند سال طول کشید یا سالها جنگ داخلی بود و وقتی انقلابیون بالاخره با زور اسلحه به قدرت رسیدن اوضاع کشورشون خر تو خر و بهم ریخته بود. تو ایران ولی از این خبر ها نبود. میگن یک دروغی رو که زیاد تکرار کنی خودت هم باورت میشه، حالا این کون گشاد هاهم از بس گفتن هفتاد هزار کشته، صدها هزار مجروح خودشون باورشون شده. نه از این خبرها نبود،نه هفتاد هزار کشته نشد که حتی هفتصد نفر هم کشته نشد. دهن ملت ایران موقع انقلاب گائیده نشد بلکه بعد از انقلاب گائیده شد. حالا یکی ممکن هست طرفدار انقلاب باشه یک نفر مخالفش ولی واقعیت این هست که مردم فقط راهپیمایی کردن و شعار دادن که ما شاه نمیخوایم، شاه هم چمدونش رو بست رفت. وقتی اون خمینی کس کش اومد ایران، همه چیز سر جاش بود، از مدرسه و دانشگاه بگیر تا ادارات و وزارتخونه ها. ارتش هم که اعلام همبستگی کرد و تموم شد. نه مشکل ما این نبود که انقلاب شده بود و همه چیز از هم پاشیده بود نه. هر کسی لابد یه نظری در مورد شاه داره ولی این بالاخره واقعیت هست که شاه قبل از اینکه اوضاع مملکت از هم بپاشه گذاشت رفت. و وقتی مملکت افتاد دست این آخوندهای مادر جنده همه چیز سر جاش بود ولی بعدش اینها ریدن تو مملکت و دهن ملت رو گائیدن. منظورم اینه که این جاکش ها اگر با اصلاحات هم اومده بودن سر کار نتیجه اش همین بود. تو روسیه و چین و کوبا بعد از انقلاب تفنگ رو از دست انقلابیون گرفتن و ارتش معمولی درست کردن، تو ایران ارتش سر جاش بود ولی این آخوندهای مادرقحبه بعد از انقلاب تازه سپاه انقلاب درست کردن. توی روسیه اولین کاری که بعد از انقلاب کردن این بود که جنگ با آلمان و عثمانی رو تموم کنن و صلح کنن ، خمینی گه به گور شده اولین کاری که کرد این بود که با همه کشورهای همسایه جنگ راه بندازه . رابطه ایران با همه کشورهای دنیا بعد از انقلاب هم برقرار بود ولی خمینی کیر تو دهن برای سفت کردن جاش مجبور بود انقلاب دوم بکنه و بده یه مشت بچه کون نشور بریزن تو سفارت آمریکا.مجبور بود برای حفظ قدرتش دهن مملکت رو با هشت سال جنگ سرویس کنه. امثال این کدیور که ملت رو از انقلاب میترسونن فقط دنبال این هستن که بگن این اتفاقاتی که تو ایران افتاد تقصیر خمینی و بقیه اون آخوندهای مادر جنده نبود و هر کس دیگه ای هم سرکار اومده بود همین میشد. نه جناب کدیور، نه جناب گنجی، نه جناب نگهدار، نه جناب بهنود، و بقیه خایه مالها و جاکش ها نه، گناه آنچه به سر این مملکت اومد به گردن انقلاب نیست، به گردن اون خمینی کیر خر خورده و نوچه هاش هست. به گردن اسلام هست، به گردن اون مراجع عظام بچه باز هست که همه مخالفتشون با احمدی نژاد جاکش پدرسر این هست که زن نباید وزیر بشه. انقلاب یا اصلاحات فرق نمی کنه، هر کدومش اسلامی شد و افتاد دست این آخوندهای کونی یعنی دهن ملت گائیده میشه.

گدایی ازخانواده انقلاب اسلامی

‌هیچ به ادبیات این اصلاح طلبان داخل نظام توجه کردید؟ اینها هنوز خودشون رو پیروان راستین اون خمینی گه به گور شده می دونند و همه زور شون رو می زنند که به این مردک چلاقعلی ثابت کنند که هنوز به خانواده انقلاب اسلامی تعلق دارند و از سلطنت طلبها و منافقین و لیبرالها بیزار هستن. شما ببینید که این مادر قحبه ها چه جوری به دست و پا افتادن که شعار جمهوری ایرانی انحرافی هست و ما همون جمهوری اسلامی و ولایت فقیه که در قانون اساسی هست می خواهیم. وشعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران با نظرات رهبر جاکش پدر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد. این که اون چلاقعلی گفت دعواهای مابا هم دعواهای خانوادگی هست بیخود نبود و اینها همه اول و آخر یک گه هستن
حکایت خانواده انقلاب اسلامی ولی مثل حکایت اون زن و شوهر عبید زاکانی هست. عبید زاکانی مینویسد که زن و شوهری در خانه مشغول بودند، مرد زنش رو می کرد و زن که حشری شده بود سیلی میزد پشت گردن شوهرش. همین موقع گدایی در میزنه و میگه از هر چی خودتون میخورین کمی هم به من بدید، زن میگه من کیر می خورم و شوهرم سیلی، حالا تو از کدومش میخوای؟ گدا میگه کیر و سیلی ارزونی خودتون و میره. حالا حکایت خانواده انقلاب اسلامی هم همین هست. دعوای آدمهایی مثل رفسنجانی یا خوئینی ها یا چماقدار هایی مثل اون یارو محسن آرمین و محسن رضایی با چلاقعلی و دار و دسته آش از این دست روابط خانوادگی هست. اونهایی هم که با کیسه گدایی در خونه اصلاح طلبان بست نشستن باید بدونند که تنها چیزی که از این دریوزگی نصیبشون خواهد شد یا کیر هست یا سیلی و یا هر دو

جاکشی سیاسی

در حکومت عثمانی همه فرماندهان ارتش حرفه یا هنر دیگری غیر از نظامی گری هم بلد بودند. نجاری، خیاطی، آهنگری یا حرفه های دیگه. این حرفه را نظامی ها باید در همون دوران آموزش نظامی یاد میگرفتن و در واقع یکی از درسهای مدرسه نظامی عثمانی ها بود. دلیل این کار هم خیلی منطقی و ساده بود. عثمانیها میگفتن ممکن هست این فرمانده نظامی یک وقت یک جایی گرفتار بشه یا یک وقت شاید دیگه نخواد نظامی باشه یا شاید از ارتش اخراج بشه و بالاخره باید یک کاری یا حرفه دیگه ای غیر از تیراندازی و پیش فنگ و پا فنگ بلد باشه تا بتونه گلیمش رو از آب در بیاره. حساب عثمانی ها درست هم بود، شما نگاه کنید به نظامی های شوروی سابق، وقتی شوروی از هم پاشید و ارتش سرخ یال و کوپالش ریخت این فرمانده های ارتش سرخ که کاری غیر از پیش فنگ و پافنگ بلد نبودند چکار کردن؟ هیچی یک سری شدن قاچاقچی مواد مخدر و یک سری شدن جاکش و زنها و دختر های روسی رو دسته دسته فرستادن به غرب اروپا. حالا اگر اینها یک کاری حرفه ای بلد بودند لااقل به جاکشی نمی افتادن. این حکایت رو تعریف کردم که بچسبونمش به اوضاع ایران و یک مقاله ای که جناب فرخ نگهدار به تازگی نوشتن به اسم رهبران جنبش سبز و رهبری جمهوری اسلامی. این مقاله تحلیلی چند نکته جالب توجه داره، ایشون مینویسند که،
رهبری جنبش سبز باید در درون نظام بماند!! و رهبری جنبش سبز باید با هیئت حاکمه گفتگو کند!! و رهبری جنبش سبز باید برای مردم روشن کند که تغییر قانون تنها از مسیر نهادهای قانونگذار میسر هست نه از طریق براندازی حکومت!! در ضمن رهبری داخل نظام جنبش سبز یعنی موسوی و کروبی و خاتمی باید برای خامنه ای توضیح بدن که به هیچ وجه قصد براندازی نظام را ندارند!! جناب نگهداردر ضمن به طرفدارانش، که من نمی دونم کیا هستن، هم رهنمود میده‌ که از همین حالا خودشون را برای شرکت پرشور در انتخابات مجلس نهم آماده کنند و اگرفایده نداشت بعدش در انتخابات مجلس دهم شرکت کنند . ولی این که چرا جناب نگهدار کلی زور میزنه و وقت صرف میکنه که این کس شعر ها رو سر هم کنه ربط پیدا میکنه به حکایتی که اول گفتم. جناب نگهدار کاری غیر از این بلد نیست بنده خدا!! ایشون از سی سال پیش کارش همین بوده. تنها تجربه عملی زندگیش سخنرانی هست و چرت و پرت نوشتن و صد البته مناظرات تلویزیونی. و تنها شغلی که داشته عضویت در رهبری جریانات سیاسی بوده . ایشون اگر لوله کشی یاد گرفته بود حالا میتونست در غربت لوله کشی کنه و گلیم خودش روآبرومندانه از آب در بیاره. ولی متاسفانه چون هیچ کار دیگه ای بلد نیست برای یه لقمه نون به جاکشی افتاده، البته جاکشی سیاسی

چوب دو سر گه

باز دیروز جناب بهنود با قلم توانا و شیوا ی خودشون مقاله ای نوشتن که از اول تا آخر فقط کس شعر بود. نمیدونم مقاله رو دیدید یا نه؟ اسم مقاله ایشون هست کینه را نگه ندارید. من نمیدونم ایشون سر پیری چه اصراری داره که این آخوندهای مادرقحبه رو تطهیر کنه؟ ایشون صاف و ساده نوشتن که آخوندها اوائل انقلاب آدمهای عارف و پاک و اهل مطالعه ای بودن و این همه بدبختی که سر این مردم و مملکت اومده از جانب لمپن ها بود! جناب بهنود خوش قلم شما عین اون نحوی مولوی هستید که نحو خوب بلد بود ولی شنا کردن نمیدونست! من نمیدونم جناب بهنود حکایت چوب در سر گه رو شنیدن یا نه؟ جناب بهنود شما شدین چوب دو سر گه! حالا دیگه آخوندها ورهبران انقلاب!! شدن عارف و نویسنده و دست به کتاب و قربانی های اونا شدن گروهک و فرقه؟ اگه اوضاع آخوندها اینی که هست نبود میگفتم حتما قولی و قراری بهتون دادن و باز قرار هست که مثل دوره اصلاحات شما بین خودی و غیرخودی نقش نخودی رو بازی کنی. اما از اون جایی که وضع آخوندها از این حرفها خرابتر هست من مطمئنم که شما میخوای ادای روشنفکری رو در بیاری که ملت درست درکش نمی کنن، ولی بدون که بقول هم شهریهای ما شدی چوب دو سر گه! آخه مرد ناحسابی خجالت هم خوب چیزی هست. که آخوندها نشسته بودن مولوی میخوندن و غرق در عرفان بودن و نفهمیدن که لمپن ها! چه دهنی از ملت سرویس کردن. شما بجای تحلیل های سیاسی نمی تونی نقد فیلم بنویسی یا گزارش ورزشی بنویسی یا یه کار مفید دیگه ای انجام بدی؟ بالاخره اینجوری هم میتونی یک چرند پرندی بنویسی و از احساس اینکه مردم درکت نمی کنن لذت ببری، هم خودتو ضایع نمیکنی. نوشته های مثلا سیاسی شما نه قدیمها اینقدر تاثیری روی کسی داشت نه الان و فقط همون طور که گفتم میشی چوب دو سر گه. کار این مردم و مملکت با کس شعرهایی که از قلم شیرین شما تراوش میکنه درست نمیشه!گفت کل عمرت ای نحوی فناست زانکه کشتی غرق در گردابهاست

بهنود اصلاح طلب

آقای مسعود بهنود مصاحبه ای کرده که شاید دیده باشید، تیتر مصاحبه هست میترسیم ایران به پاکستان تبدیل شود. ایشون در مصاحبه لب کلامشون این هست که میترسن از اینکه در ایران دوباره انقلاب بشه و ایران تبدیل بشه به پاکستان. پیشنهاد جناب بهنود این هست که همین جمهوری اسلامی اگر یک کم اصلاح بشه و به قانون اساسی خودش کم کم عمل کنه اوضاع کم کم درست میشه. راستش نمیدونم چی بگم من با همه بی ادبی و پرروئی باز هم روم نمیشه به اقای بهنود فحش بدم. من نوشته های ایشون رو از دورانی که در تهران مصور می نوشتن یعنی سی سال پیش می خونم، نوشته هاش گاهی خوبه گاهی بد. ایشون هم مثل خیلی های دیگه احساس خود بزرگ بینی داره و در نتیجه قحط الرجال در ایران ایشان هم روزنامه نگار هست هم فعال سیاسی هم متخصص تاریخ و جغرافی. از دوره اصلاحات جناب بهنود هم شد اصلاح طلب و ادبیاتش هم شد اصلاح طلبانه، ولی توی این مصاحبه آخرش دیگه گندش رو در آورده. اینکه به ملت بگی که همه باید پشت سر میر حسین حرکت کنن کم بود اینکه بگی کشتار سال 67 تقصیر خمینی نبود تقصیر جنتی بود کم بود، ایشون انچنان ذلیل و بد بخت شده که به عبد الکریم سروش میگه افراطی و میترسه از اینکه نکنه نامه سروش به خامنه ای موجب انقلاب بشه و اوضاع ایران باز هم بد تر . قدیمها که ما جوون بودیم فکر میکردم این آقای بهنود حرفهای سنگین میزنه که من قادر به درک کردنش نیستم حالا متوجه شدم که ایشون فقط اراجیف میگه. جناب بهنود اگر دکتر سروش انقلابی افراطی هست با عرض معذرت باید رید به اون اصلاح طلبی شما

باز هم چلاقعلی

خوب باز هم این مردک چلاق روز جمعه یه مشت زرت و پرت کرد و آسمون ریسمون بافت. باز هم در باره حکومت عدل علی در کوفه گفت و بعد هم چسبوندش به حکومت خمینی گه به گور. مخالفین داخل نظام هم چرندیات این مردیکه رو تجزیه و تحلیل میکنن و میگن که نه این چلاقعلی نه پیرو علی هست نه پیرو اون خمینی کونی.آدم نمیدونه گریه کنه یا بخنده، آخه تو هیچ کتابی،توی هیچ تاریخ معتبری، هیچ جا هیچ کدوم از این جفنگیاتی رو که نقل حکومت عدل علی تو کوفه میگن پیدا نمی کنین. اینها همه اش قصه هایی هست که این آخوندهای کون نشور سر هم کردن و بعد اینقدر تکرارش کردن که خودشون هم باورشون شده. ولی خوب ما شیعیان کس خل با این قصه های علی بزرگ شدیم و میشه فهمید که منتقدان خامنه ای نتونن یا نخوان قبول کنن که اون علی هم یکی بوده عین همین چلاقعلی. ولی اینکه نمی خوان قبول کنن که اون خمینی کیر تو دهن یکی بود از این چلاقعلی مادر قحبه تر دیگه خیلی زور داره. آخه شعور هم خوب چیزی هست، میدونین برای چی خمینی به منتظری گفت ساده لوح؟ برای اینکه منتظری بهش میگفت علی مخالفاشو نمی کشت ما هم نباید بکشیم. خمینی مادر قحبه میگفت نه ما همه رو میکشیم ولی بی سر و صدا که هیشکی نفهمه بعدش هم برای ملت روضه علی میخونیم. همه دشمنییش با منتظری هم سر اینشد که منتظری به آدم کشیهای خمینی علنی اعتراض کرد و دست خمینی رو شد و در نتیچه آبروی اسلام رفت. خمینی از سقط شدنش فقط بیست سال گذشته، همه کس شعرهایی هم که گفته که جمع اوری شده هست . حکومت عدل علی مدینه فاضله شیعیان هست، داستانهایی که سر هم کردن و واقعیت نداره. اون کسی هم که حسرت حکومت عدل علی رو می خوره یا گیج هست یا بیسواد. حکومت خمینی اما قصه نبود، اون مادر جنده آنچنان بلایی سر این کشور و این مردم آورد که عمر عرب و چنگیز مغول هم نیاورده بودن

عکس خمینی در ماه

این روشنفکرهای ایرانی هم یک چیزیشون میشه. این روزها که بساط دادگاههای رژیم پهن هست و از زندانی ها هی اعتراف می گیرن، روشنفکرهای ما افتادن دنبال اینکه لابلای این اعتراف نامه ها پیام مخفی معترفین رو کشف کنند. دیروز دیدم یک چند تا مقاله ای نوشتن که ثابت کنند اعترافات حجاریان زورکی بوده. راستش یاد یه حکایتی افتادم، ماه آبان یا آذر سال پنجاه و هفت یکدفعه شایع شد که عکس خمینی تو ماه هست و از فرداش شعار میدادن که به کوری چشم شاه عکس خمینی در ماه. یکی هم نبود که بگه آخه بابا عکس این مردیکه کس کش تو ماه چکار میکنه. آخوندها و مذهبی ها که خوب اون وقت هم همین گهی بودن که الان هستن و میگفتن معجزه شده ولی دانشجو ها هم کس خل شده بودن و شبها نگاه ماه میکردن که ببینن عکس این مردک اونجا هست یا نه. توی خوابگاه یکی میگفت ممکن هست با اشعه لیزر عکس خمینی رو تابوند رو ماه، یکی میگفت ممکن هست که زاویه تابش نور خورشید به ماه موجب بشه که یک چیزی شبیه عکس خمینی در ماه دیده بشه و بعضی ها هم میگفتن فضانورد ها تو ماه ریدن شده شکل خمینی. حالا فکر کنید، این آخوندهای مادر قحبه همچین کس شعری بگن و بعد ما می خواستیم با دلائل علمی ثابت کنیم که نه همچین چیزی ممکن نیست تازه اگر هم اتفاق بیفته دلائل علمی داره. حالا تحلیل متن اعتراف نامه و دستور زبانش و اشتباه انشایی و املایی گرفتن از متن اعتراف هم عین همین داستان هست. آخه شما برای کی میخواین ثابت کنین که این اعترافات مال زندانی های بد بخت نیست؟ ملت که میدونن، شما روشنفکر ها هم که میدونین ، این آخوندهای کیر تو دهن هم که خودشون از همه بهتر میدونن که این اعترافها همش کس شعر هست

درس دمکراسی

من هم لابد مثل همه دیگه این مقالات چه باید کرد جناب گنجی رو می خونم. از این که ایشون با یه چس سواد می خواد هم اقتصاد و هم سیاست و هم تاریخ و هم کوفت و زهر مار رو تجزیه تحلیل کنه کون آدم می سوزه. جناب گنجی خیال می کنه این همه کافر و کمونیست و منافق و خدانشناس سکولار سی سال فرنگ نشسته بودن و با خایه شون ور میرفتن و منتظر اومدن ایشون بودن که بهشون درس دمکراسی بده. نه جناب گنجی اونجا توی فرنگ ایرانی از شما با سوادتر فراوون هست، این هم که این ایرانیهای با سواد جواب نوشته های شما را میدن وصغری و کبری میکنن باید کلاهتو بندازی بالا. به نظر من که باید یک کلام مختصر و مفید بهت میگفتن برو در کونت رو بگیر، ولی بنده خدا ها همه آدمهای تحصیلکرده و باشخصیتی هستند نه مثل من بی ادب. شما به نظر من اگر میخوای کار موثری بکنی برای آشناهات توی ایران از اوضاع فرنگستون بنویس. نمیخواد برای ایرانیهای آمریکا در مورد دمکراسی آمریکا بنویسی. نه، برای داخل نظامی ها و خودیها توی ایران بنویس، بنویس توی فرنگ زنها چادر سرشون نمی کنن، وکیل و وزیر هم میشن . بنویس آقایون وقتی با خانمها حرف میزنن سر شون رو نمی اندازن پائین نگاه کیر و خایه خودشون بکنن بلکه مثل آدم تو چشم خانومها نگاه میکنن. و زنها لازم نیست یک متر پشت سر شوهراشون راه برن. بنویس فرنگیها گوشت خوک می خورن ولی دختر بچه نه ساله رو زورکی شوهر نمیدن. بنویس همجنس بازی جرم نیست ولی زندانبانها به زندانی ها بطری شاف نمی کنن. این ایرانیهای غیر خودی که فرنگ هستند که مادر مرده ها نه توی دولت کسی رو میشناسن،نه تو مجلس کسی رو دارن، نه توی مسجد محل گاهی رفت و آمد کردن، نه هیئت عزاداران حسین داشتن نه هیچی و بقول شما کسی تو ایران به حرف اینها گوش نمیده و حرفشون رو باور نمیکنه. شما و آقای کدیور و مهاجرانی و بقیه خودیهای سابق که حالا بالا خره رفتین فرنگ و این چیزا رو با چشم خودتون دیدین، شما بگین شاید حرف شما رو باور کنن

تا وقت ظهور آقا چکار باید کرد

میدونید جلق زدن یعنی چی؟ جلق بر وزن حلق به معنی استمنا‌ هست ولی در زبون لات ولوتی میگن جق زدن. امروز دیدم که برای حجاریان بدبخت اعتراف کردند که طبق فرموده امام گه به گور شده ما باید به علمای حوزه های علمیه تکیه کنیم نه به دانشمندان فرنگی مثل ماکس وبر و پارسونز و هابرماس.حق هم دارن این آخوندها، آخه یک مشت فرنگی هی زرت و پرت میکنن جامعه شناسی و اقتصاد و کوفت و زهرمار، اینها در مقابل علمای شیعه اصلا چیزی برای عرضه ندارن. نمونه اش هم همین جق زدن هست، در رساله همه علمای شیعی آمده که جق زدن ایرادی نداره به شرطی که آدم آبش نیاد. خیال نکنین از خودم در میارم ها نه در رساله همه علما عین همین هست. دقت کنید، جق زدن ایرادی نداره به شرطی که آدم آبش نیاد. ماکس وبر غلط کرد بتونه به همچین مسائل مهمی پی ببره . بیخود نیست که میگن اسلام برای همه زمانها هست و روحانیت برای تمام مشکلات بشر جواب داره. البته یک سری مسائل هم هست که امام زمان خودش باید بیاد حل کنه ولی فعلا تا ظهور ایشون ما ملت باید جق بزنیم ولی حواسمون باشه آبمون نیاد

کدوم عدل

شما رو نمیدونم ولی من دیگه‌ داره حالم بهم می خوره. امروز دیدم باز این آقای کدیور گفته ما حکومتی مثل حکومت علی در کوفه می خواهیم. دلم میخواست داد بزنم بگم آقا شما گائیدید مارا، با این حکومت عدل علی. اون کس کش خمینی میگفت حکومت عدل علی حالا ببینین چه جوری رید به‌ مملکت. این مردک چلاق خامنه ای هم که اصلا اسهال علی داره و روزی هزار بار میرینه توی مملکت و دور و بر یاش میگن رنگ و بوی علی داره
یارو دوره خودش فرمانروای یک حکومتی بوده که یک سرش میرسیده به هند و یک سرش به آفریقا. اعراب مسلمان دهن هفتاد و دو ملت را سرویس کرده بودند. نصف ایرانیها توی خونه عربها بردگی میکردن. فقط یک قلم براتون بگم هیچ ایرانی حق نداشت سوار اسب بشه و باید دنبال کون اسب عربها میدوید.
حالا این آخوند ها همه این قلمرو اسلامی رو ول کردن چسبیدن به کوفه دو وجبی که اینقدر کوچیک بوده که اگر یک نفر توی شهر میچسید همه شهر باید دماغشون رو میگرفتن
آقا این آخوندها یا کسشون خل هست یا خیال می کنن ملت کس خل هستن. آره ارواح عمه تون که علی شنید خلخال از پای یک زن یهودی باز شد نزدیک بود دق کنه؟ به کون آدم دروغگو! این علی چلاق هم از این ژستها زیاد میگیره و از این حرفها هم زیاد میزنه! من نمیدونم این خلخال چه گهی هست ولی میخوام بدونم این علی آقا که اون موقع خلیفه تشریف داشتن، رفت کاری هم برای اون زن یهودی کرد یا فقط دق کرد؟ شاید اون هم مثل این نایب چلغوزش قضییه رو رجوع داد به شورای نگهبان
این همه بشر پیشرفت کرده، سیستم های مدرن برای اداره امور درست کرده، حقوق بشر و امنیت قضایی و کوفت و زهر مار. کشور های دیگه هر روز پیشرفت میکنن اونوقت اینا چشمشون به هزار سال پیش هست. تازه از همه اینها گذشته اصلا یارو معلوم نیست چکاره بوده. اگر شما یک کتاب از یک مورخ مستقل، نه کتابهای آخوندها، پیدا کردید که از حکومت عدل علی نوشته باشه؟

تاریخ تجاوز در عالم تشیع

از موسوی و کروبی و هاشمی و حتی این سروش و کدیور همه شون دروغ میگن. اصلا هر کسی میگه این تجاوز به جوونهای مردم توی زندان آبروی اسلام و نظام رو برده دروغ میگه . اصلا تشیع با لواط و زنا و جاکشی رابطه تنگاتنگی داره. حالا فکر نکنین که می خوام فقط بد و بیراه بگم، نه براتون دلیل و مدرک هم میارم. شاه طهماسب که دومین پادشاه اسلام پناه و حامی تشیع در دوره صفوی بود کیرش همیشه دستش بود تا یک جایی فرو کنه. این شاه طهماسب در ضمن همون کسی هست که آخوند کرکی را از لبنان آورد ایران و کرد نایب السلطنه . بهر صورت این بابا از سوراخ دیوار هم نمی گذشت. هرروز کار وکیل و وزیر و فرمانده ارتشش این بود که برن جاکشی و یک بد بختی رو اسیر کنن بیارن این بابا بکندش و آخوند کرکی هم برای کیر ایشان آیت الکرسی بخونه . این مادر سگ حتی از سر سفرای کشورهای اروپایی که سرخ و سفید بودن هم نمی گذشت و هم خودش و هم امرای قزلباشش همه سفرا رو کرده بودند. یک بار امرای ارتش که به جای دفاع از مرزهای مملکت به شغل جاکشی مشغول بودند زن یکی از سفرای اروپایی رو میدزدند و میارن که آخوند کرکی که بهش شهید ثانی هم میگن برای شاه صیغه کنه و شاه بکندش. این دفعه ولی کار بیخ پیدا میکنه و سفرا نامه تندی مینویسند به شاه طهماسب و ظاهرا تهدید به جنگ می کنند و فقط این یک دفعه شاه اسلام پناه حامی تشیع صفوی میترسه و کیرش رو غلاف میکنه. منظور این که این نظام آبرویی برای رفتن نداره و سربازان گمنام امام زمان از چهارصد سال پیش برای نایب بر حقش و ولایت مطلقه امر کس کشی میکرده اند

در دفاع از چلاقعلی

این روزها همه از صغیر و کبیر گیر دادن به این خامنه ای بدبخت. نه اینکه من دلم خیلی برای این مردیکه چلاق بسوزه ها ولی خوب بالاخره واقعیت رو باید گفت. حالا کروبی و موسوی کردن تو کون این مردک که چی، که تو از راه امام منحرف شدی. ولی یک کمی باید انصاف داشت آخه، این یارو چکار کرده که نباید میکرد یا چکار نکرده که باید میکرد . این که این مردیکه چلاق رو با اون خمینی مادرقحبه مقایسه کنی بعد هم بگی اون از این بهتر بود راستی راستی بی انصافیه. اون خمینی مادرجنده ای بود که دومی نداشت. یعنی در اینکه آخوندها همه رو سر کار گذاشتن و دهن ملت رو گائیدن حرفی نیست، اینها بالاخره هزار سال کارشون فیلم کردن ملت بوده ولی خمینی سر خود آخوندها رو هم کلاه گذاشت. میگن دزد که از دزد بدزده شاه دزده. اون خمینی ماری بود که شیطون جلوش لنگ می انداخت. شما نگاه کنید بیست سال از سقط شدنش گذشته هنوز از تو خیگش هر چی بگی در میاد. اونوقت که زنده بود این آخوندها هی وقت میگرفتن میرفتن دیدنش و هر کدوم یک جور خایه اش رو میمالید اونهم به هیچ کدومشون جواب رد نمی داد. این هست که از رفسنجانی و خامنه ای و جنتی و این یکی و اون یکی هر کدومشون یک سری خاطرات منحصر بفردی از خمینی دارند که خمینی فقط در گوش اونها زمزمه کرده اونهم البته وقتی داشته کونشون میگذاشته. این هست که این بدبخت خامنه ای انگشت کوچیک اون جاکش هم نمیشه. این خاک بر سر پلید میخواد فقط به وصیت اون خمینی گور بگور عمل کنه و نظام رو حفظ کنه حالا حتی اگه لازم باشه زن و بچه اش رو هم بفروشه. این که بگی این از راه خمینی منحرف شده حرف واقعا بیخودی هست،واقعیت اینه که راه امام ختم شده به چاه خلا و خامنه ای داره توی گه دست و پا میزنه

از مسلمون معتقد باید ترسید

از آدم خدا پرست و مذهبی باید ترسید. حالا فرق نمی کنه که مسلمون باشه یا مسیحی یا هر گند و گه دیگه. همه ما با این داستان ابراهیم بزرگ شدیم که میخواست پسرش رو قربونی کنه. حالا مسلمونها میگن میخواسته اسمعیل رو قربونی کنه مسیحیا میگن اسحق، ولی حالا خیلی فرق نمیکنه کدوم بدبختی رو میخواست سر ببره. میخوام بگم که ما هر چی سرمون بیاد حقمون هست ، این همه بدبختی یا مال خریت خودمونه یا مال خریت پدرها و آبا و اجدادمون. یعنی یه آدم مریض خانم باز رو چند هزار سال غالب کردن به ماها به عنوان نمونه آدم خدا پرست. از این بگذریم که مردک کلفت خونه اش رو گائید و بعد برد وسط بیابون برهوت ول کرد ولی از این که یارو میخواست سر پسر خودش رو ببره نمیشه گذشت. اگر امروز یک نفر پسر خودش رو سر ببره شما نفرین و لعنتش نمی کنید؟ هیچ پدری هر چقدر هم سنگدل باشه همچین کاری نمی کنه، این کثافتکاریها فقط از پیغمبر و امام معصوم و جانشین های کس کش اونها بر میاد. غیر از اینه؟ شما حاضرین بچه خودتون را بکشید برای خدا؟ ولی احمد جنتی و محمدی گیلانی میکنن بعد مادرقحبه ها پز هم میدن. حالا آدمی که پسرای خودش رو اعدام کرده میاد دل به حال بچه های مردم بسوزونه؟

چرا بی ادب

ما ایرانیها از بچه گی یاد میگیریم که فحش ندیم و حرف بد نزنیم و با همین فرهنگ هم بزرگ میشیم. حالا نمیشه گفت که این خاصییت خوبی هست یا بد اما خیلی مودب و شسته و رفته حرف زدن نتیجه اش این هست که آدمیزاد اون چیزی را که منظورش هست نمیتونه درست ادا کنه. این روزها که ایران در حال تغییر و تحول هست و همه بحث میکنند و نظر می دهند من هم تصمیم گرفتم اظهار نظراتی بکنم. به نظر من اما صادقانه نیست که یک چیزی فکر بکنی ولی یک چیز دیگه بگی یا به قول معروف خود سانسوری بکنی .بگذارید یک مثالی براتون بزنم. الان از هر ایرانی بپرسی این آخوندها با ایران چکار کردن اولین جوابی که به فکرش میرسه اینه که اینها ریدن تو مملکت ولی جواب میده که کشور را خراب کردن. یا اگر بپرسید که با این آخوندها چکار باید کرد، ایرانی اولین جوابی که به ذهنش میرسه این هست که باید مادرشون را گائید ولی جواب میده باید به سزای اعمالشون رسوند. حالا شما خودتون قضاوت کنید که کدام جواب بهتر و به واقعیت نزدیک تر هست. خلاصه اینکه بی ادب سعی خواهد کرد که سیاست در ایران را با نقطه‌نظرات بی ادبانه نقد و تحلیل کند